کاربرد سنجنده استر در مطالعات دورسنجی کانسارهای مس و طلا اپی ترمال
مقدمه
کانسارهای مس پورفیری از فرآیندهای هیدروترمالی به وجود میآیند که باعث تغییر ترکیبات شیمیایی و کانیشناسی در سنگهای میزبان (دربرگیرنده) میشوند. کانیهای شاخص زونهای دگرسانی دارای ویژگیهای جذب طیفی مشخصی در محدودههای طیفی مختلف هستند (محدوده طیفی مرئی، مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز طول موج کوتاه (0.4 تا 2.5 میکرومتر) و محدوده طیفی مادون قرمز حرارتی (8 تا 14 میکرومتر)).
کانسارهای مس پورفیری عموماً با دگرسانیهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک همراه هستند. این کانسارها دارای هستهای از جنس کوارتز و کانیهای پتاسیمدار میباشند و در اطراف این هسته چندین زون دگرسانی وجود دارد که عموماً دارای کانیهایی با عامل هیدروکسیل و کانیهای رسی میباشند.
فرآیندهای سوپرژن باعث تولید یک زون اکسیدی بر روی کانسارهای مس پورفیری میشود که این زون دارای کانیهای هیدروکسیل/اکسید آهن (عموماً در سنگهای دگرسان شده به رنگ زرد و قرمز دیده میشوند) با گستردگی زیاد میباشد. به این کلاهک آهنی گوسان گفته میشود.
کانیهای هیدروکسیل/اکسیدهای آهن مانند لیمونیت، ژاروسیت و هماتیت دارای بازتاب کم در محدوده مرئی و بازتاب بیشتر در محدوده مادون قرمز نزدیک میباشند. فرآیندهای الکترونی به وجود آورنده ویژگیهای جذب طیفی در کانیهای مختلف هستند؛ به عنوان مثال در محدوده مرئی و مادون قرمز نزدیک (0.4 تا 1.1 میکرومتر) به علت حضور عناصر واسطه مانند +Fe2 و +Fe3 و جانشینی آنها با Mn ،Cr و Ni در ساختار کریستالی کانیها شاهد ویژگیهای طیفی مشخص در این محدوده طیفی هستیم.
کانیهای دارای عامل هیدروکسیل که شامل گروه سولفاتها و رسها و همچنین کانیهای کربناته میشوند، جذب طیفی مشخصی را در محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه نشان میدهند. این ویژگی طیفی به علت فرآیندهای ارتعاشی ناشی از بنیانهای Al-O-H ،Mg-O-H ،Si-O-H و CO3 میباشد.
با توجه به اینکه کانیهای شاخص زونهای دگرسانی در محدوده طیفی مادونقرمز طول موج کوتاه دارای ویژگی جذب طیفی منحصر به فردی هستند بنابراین میتوان از دادههای این محدوده طیفی جهت شناسایی کانیهای مربوط به دگرسانیهای هیدروترمال استفاده کرد:
- عموماً کانهزاییها توسط محلولهای با PH کم حاصل میشوند (آلونیت و پیروفیلیت)
- کانیهای دارای بنیان Al-Si-OH و Mg-Si-OH شامل کائولینیت، میکا و گروه کلریت میباشند.
- کانیهای دارای بنیان Ca-Al-Si-OH شامل گروه اپیدوت و همچنین گروه کربناته (کلسیت و دولومیت) میباشند.
استفاده از دادههای سنجندههای چند طیفی و ابر طیفی به منظور شناسایی کانیهای زونهای دگرسانی هیدروترمالی به عنوان ابزاری مناسب برای اکتشاف کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال معرفی شده است. ذخایر مس پورفیری در حال حاضر نزدیک به سه چهارم مس دنیا، نیمی از مولیبدن دنیا، تقریباً یک پنجم طلای دنیا و مقدار کمی از دیگر فلزات مانند Ag، Pd، Te، Se، Bi، Zn و Pb را تامین میکنند.
بارزسازی دگرسانیها خصوصاً بررسی و بارزسازی دگرسانی فیلیک به منظور اکتشاف کانسارهای مس پورفیری از اهمیت ویژهای برخوردار است زیرا مناطقی که دارای دگرسانی فیلیک هستند نشاندهنده پتانسیل بالای اقتصادی برای کانهزایی کانسارهای مس پورفیری محسوب میشوند.
در شکل زیر موقعیت قرارگیری زون فیلیک نسبت به سایر زونهای دگرسانی در کانسارهای مس پورفیری مشخص شده است.
شکل 1: زونهای دگرسانی مرتبط با ذخایر مس پورفیری؛
شکل a: نشاندهنده سکشنی شماتیک از زونهای دگرسانی هیدروترمال که شامل دگرسانیهای پتاسیک، فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک میباشد. شکل b: نشاندهنده سکشنی شماتیک از مواد معدنی مرتبط با هر زون دگرسانی.
سنجنده استر دارای رزولوشن طیفی مطلوب در محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه به منظور نقشهبرداری از کانیهای شاخص زونهای دگرسانی مربوط به کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال میباشد. شکل 2 نشاندهنده محدودههای طیفی سنجنده استر در سراسر طیف الکترومغناطیس میباشد.
کانیهای شاخص زون دگرسانی فیلیک، ایلیت/مسکوویت (سریسیت) میباشند که به دلیل وجود بنیان Al-OH دارای جذب طیفی قوی در طول موج 2.2 میکرومتر میباشند؛ این محدوده طول موجی معادل با باند ۶ سنجنده استر میباشد.
کانیهای شاخص زون دگرسانی آرژیلیک، کائولینیت و آلونیت هستند که به علت بنیان Al-OH دارای جذب طیفی ثانویه در طول موج 2.17 میکرومتر میباشند؛ این محدوده طول موجی معادل با باند ۵ سنجنده استر میباشد. کانیهای شاخص زون دگرسانی پروپیلیتیک، اپیدوت، کلریت و کلسیت هستند که هر سه کانی دارای ویژگی جذب طیفی در طول موج 2.35 میکرومتر هستند که این محدوده طول موجی معادل با باند ۸ سنجنده استر میباشد.
شکل 2: محدوده طیفی باندهای سنجنده استر در محدوده طیف الکترومغناطیس.
شکل 3 رفتار طیفی کانیهای شاخص زونهای دگرسانی در محدوده طیفی مرئی، مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز طول موج کوتاه را نشان میدهد. از سال 2000 میلادی، دادههای سنجنده استر به طور گسترده و موثر در زمینه نقشهبرداری از لیتولوژیها و اکتشافات مواد معدنی مورد استفاده قرار گرفته است.
آشنایی با ویژگیهای سنجنده استر
شکل 3: رفتار طیفی کانیهای مسکوویت، کائولینیت، آلونیت، اپیدوت، کلسیت و کلریت در محدوده طیفی مرئی، مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز طول موج کوتاه سنجنده استر.
سنجنده استر از نوع سنجندههای چند طیفی (Multispectral) محسوب میشود که دارای رزولوشن مکانی، طیفی و رادیومتریکی مطلوبی میباشد. این سنجنده که بر روی ماهواره ترا نصب شده است در دسامبر سال 1999 میلادی توسط ناسا به فضا پرتاب شد. نوع حرکت این ماهواره خورشید آهنگ است و در فاصله 705 کیلومتری از کره زمین قرار گرفته است.
دوره بازگشت این ماهواره 16 روزه است. سنجنده استر همکاری مشترکی میان ژاپن و ناسا میباشد. این سنجنده سه محدوده طیفی از طولموجهای متفاوت امواج الکترومغناطیس را پوشش میدهد؛ این محدودههای طیفی عبارتاند از محدوده مرئی و مادون قرمز نزدیک (VNIR)، محدوده مادون قرمز طول موج کوتاه (SWIR) و محدوده مادون قرمز حرارتی (TIR).
ناحیه طیفی VNIR شامل سه باند در محدوده طول موجی 0.25 تا 0.86 میکرمتر میباشد (قدرت تفکیک مکانی این باندها 15 متر میباشد)؛ علاوه بر این سه باند یک باند دیگر با قابلیت backward-looking وجود دارد که میتوان با استفاده از این باند مدلهای ارتفاعی رقومی (Dem) با قدرت تفکیک مکانی 15 متر تولید کرد (البته داده های سنجنده استر که در حال حاضر با سطح پردازش L1T، به صورت رایگان توسط سایت USGS ارائه می شود، فاقد این باند میباشند).
ناحیه طیفی SWIR شامل 6 باند در محدوده طول موجی 1.6 تا 2.43 میکرومتر میباشد؛ قدرت تفکیک مکانی این ناحیه طیفی 30 متر میباشد و درنهایت ناحیه طیفی TIR شامل 5 باند در محدوده طول موجی 8.125 تا 11.65 میکرومتر میباشد؛ قدرت تفکیک مکانی این ناحیه طیفی 90 متر میباشد.
عرض هر فریم تصویر سنجنده استر 60 کیلومتر است (هر فریم تصویر این سنجنده محدودهای به مساحت 3600 کیلومترمربع را پوشش میدهد) که استفاده از این سنجنده را در مطالعات مقیاس ناحیهای بسیار سودمند میسازد، همچنین با در نظر گرفتن قابلیت off-nadir در این سنجنده میتوان میدان دید کل را 232 کیلومتر در نظر گرفت (در سنجش از دور، مفهومی به نام نقطه Nadir وجود دارد که اشاره به فاصله عمودی سنجنده تا نقطهای را دارد که دقیقاً زیر سنجنده بر روی سطح زمین واقع شده است؛ حال زمانی که صحبت از قابلیت off-nadir میشود به این معناست که سنجنده قابلیت تصویربرداری به صورت پهلونگر را نیز دارا میباشد).
سنجنده استر توانایی تصویربرداری حدود 600 فریم تصویر در روز را دارد اما مانند ماهوارههای لندست دارای تدوام در ماموریت خود نمیباشد (ماهوارههای لندست از سال 1972 تا کنون در حال تصویربرداری از زمین میباشند که آرشیو بسیار ارزشمندی را در اختیار ما قرار دادهاند). در جدول 1 مشخصات سنجنده استر با جزئیات کامل آورده شده است.
سنجنده استر در طیف گستردهای از تحقیقات و زمینههای علمی مورد استفاده قرار گرفته است:
- مطالعات خاکشناسی و زمینشناسی
- مطالعات اقلیمشناسی
- مطالعات اکوسیستم
- نظارت بر آتشفشانها
- مطالعه بر روی مخاطرات طبیعی
- مطالعات اکوسیستم دریایی و چرخه کربن
- مطالعات آبشناسی
- مطالعات بر روی ابرها
- مطالعات بررسی تبخیر و تعرق
- تجزیه و تحلیل تغییرات سطح زمین (پوششهای سطح زمین)
دلیل اهمیت استفاده از سنجنده استر در مطالعات علوم زمین در موارد زیر بیان شده است:
- سنجنده استر اولین سنجنده چند طیفی است که توانایی تفکیک و شناسایی محدودههای دارای دگرسانی هیدروترمال را در محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه با 6 باند برای ما میسر ساخته است.
- کاربرد و قابلیت محدودههای مرئی/مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز حرارتی سنجنده استر در مطالعات پوشش گیاهی و اکسیدهای آهن و بارزسازی کانیهای کربناته و سیلیکاتها.
جدول 1: ویژگیها و مشخصات سنجنده استر
انواع دادههای سنجنده استر
دادههای استاندارد سنجنده استر از طریق دو پایگاه (Earth Remote Sensing Data Analysis Center (ERSDAC; Japan و EROS data center, EDC; USA بر اساس تقاضای شما در دسترس هستند. عموماً تمام محصولات سنجنده استر از محصولات دارای سطح پردازش L1A (تصاویر خام پردازش نشده و ضرایبی برای تصحیحات رادیومتریکی) حاصل میشوند. دادههای سطح L1B از ریسمپل کردن (نمونهبرداری مجدد) دادههای L1A به دست میآیند که ضرایب تصحیحات هندسی و رادیومتری بر روی آنها اعمال شده است.
دادههای دارای سطح پردازش Level-2 عبارتاند از: دادههای رادیانس سطحی با تصحیحات اتمسفری جزئی (Level-2B01)، دادههای بازتاب سطحی که دارای تصحیحات اتمسفری بر روی دادههای VNIR-SWIR هستند (Level-2B07 یا AST-07)، دادههای نشر سطحی با تصحیحات اتمسفری MODTRAN و الگوریتم (TES (Level-2B04 که تمام این دادهها بر اساس درخواست کاربر ایجاد میشوند.
تصاویر Level-4B نیز به درخواست کاربر تهیه میشود که به منظور تهیه مدلهای ارتفاعی رقومی مورد استفاده قرار میگیرد، این تصاویر در محدوده مادون قرمز نزدیک دارای دو باند 3N و 3B هستند. دادههای Level-3A با استفاده از دادههای DEM دارای تصحیحات اتمسفری هستند و از لحاظ رادیومتریکی معادل با تصاویر Level-1B میباشند.
به منظور آشنایی بیشتر و به روزتر (رفرنس مطالب مربوط به سال 2012 میباشد) با سایر محصولات دادههای استر به لینک زیر مراجعه فرمایید (توجه: برای مراجعه به آدرس اینترنتی اول به فیلترشکن نیاز میباشد). جدول 2 از آدرس اینترنتی زیر گرفته شده است.
1.https://asterweb.jpl.nasa.gov/data_products.asp
2.https://lpdaac.usgs.gov/product_search/?collections=terra+aster&status=operational&view=list
در دادههای سنجنده استر، اثر “Crosstalk” به دلیل مشکلی که دیتکتور باند 4 دچار آن شده است، به وجود میآید که باعث ثبت مقادیر نادرستی در باندهای 5 و 9 این سنجنده در محدوده SWIR میشود. این مشکل باعث به وجود آمدن ویژگیهای جذب طیفی کاذب میشود که در شناسایی کانیها ما را دچار مشکل خواهد کرد. خوشبختانه برای رفع این مشکل نرم افزاری با عنوان “Cross-Talk correction” ارائه شده است.
اخیراً دو دسته داده سنجنده استر که دارای تصحیح Crosstalk هستند، منتشر شدهاند که عبارتاند از: 1) دادههای بازتابی SWIR با عنوان AST-07XT که بر اساس تقاضای کاربر در دو پایگاه ERSDAC و EDC در دسترس میباشند. 2) دادههای بازتابی SWIR با عنوان RefL1b که برای آشنایی با این دادهها باید به مقاله Rowan و Mars در سال 2010 مراجعه کرد.
دادههای AST-07XT شبیه به دادههای AST-07 میباشند که دارای باندهای یکسان در محدوده طیفی VNIR و SWIR هستند. به هر حال تصحیح Crosstalk و تصحیحات اتمسفری بر روی این دسته داده اعمال شده است.
در دادههای AST-07XT و RefL1b تلاش اصلی برای تصحیح محدوده SWIR سنجنده استر صورت پذیرفته است. تفاوت بین این دو دسته با فاکتورهای در نظر گرفته شده برای تصحیح رادیومتریکی و در نظر گرفتن مقادیر بخار آب در تصحیحات اتمسفری بر روی دادههای RefL1b مشخص میشود.
نتایج تجزیه و تحلیلهای طیفی انجام شده بر روی دادههای AST-07XT و RefL1b نشان داد که میتوان از این دادهها در نقشهبرداری از کانیهای مختلف بدون نیاز به انجام دیگر تصحیحات استفاده کرد. در مقاله ارائه شده از Rowan و Mars در سال 2010 عنوان شده است که استفاده از دادههای RefL1bدر مطالعات کانیشناسی مطلوبتر خواهد بود.
تصاویر سنجنده استر با سطح پردازش L1T به صورت رایگان از طریق چند پایگاه قابل دانلود میباشد. این تصاویر دارای تصحیحات هندسی و رادیومتریکی میباشند اما مقادیر DN تصاویر رادیانس میاشد و به منظور دستیابی به مقادیر مربوط به بازتاب سطحی باید تصحیحات اتمسفری بر روی آنها توسط کاربر اعمال شود. نکته قابل ذکر در مورد تصاویر دارای سطح پردازش L1T عدم وجود باند 3B میباشد (عدم وجود تصاویر زوج استریو) که پیشتر به این موضوع اشاره شده است.
جدول 2: محصولات دادههای استر
تاریخچه مطالعات دورسنجی بر روی کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال در سالهای 2003 تا 2006
در سال 2003، Rowan به ارزیابی قابلیتهای سنجنده استر به منظور نقشهبرداری از سنگهای دارای دگرسانی هیدروترمال و سنگهای فاقد دگرسانی در منطقه معدن نوادا در کشور آمریکا پرداخت. در این تحقیق به منظور شناسایی توزیع سطحی کانیهای مربوط به دگرسانیهای هیدروترمال از روش (Matched-Filtering (MF استفاده شده است.
با بررسی ویژگیهای طیفی کانیها این نتیجه حاصل شد که محدوده طیفی مرئی/مادون قرمز نزدیک و مادون قرمز طول موج کوتاه (مجموعه 9 باند اول سنجنده استر) به منظور تفکیک زونهای دگرسانی مناسب میباشد. در این تحقیق توزیع سنگهای اولترامافیک، زون دگرسانی آرژیلیک، زون سیلیسی و زون مربوط به کانیهای اوپال شناسایی شدند. نتایج این تحقیق با نتایج حاصل از مطالعه بر روی همین منطقه با استفاده از سنجنده AVIRIS نیز مقایسه شد که انطباق قابل قبولی را نشان داد.
در سال 2003، Yamaguchi و Natio چندین شاخص طیفی را به منظور تفکیک لیتولوژیها و نقشهبرداری از رخنمونهای سنگی سطح معرفی کردند. این شاخصها در محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه سنجنده استر با توجه به رفتار طیفی کانیها تعریف شده است. از جمله این شاخصها میتوان به شاخص آلونیت، شاخص کائولینیت، شاخص کلسیت و شاخص مونت موریلونیت اشاره کرد که با استفاده از 6 باند محدوده SWIR سنجنده استر (باند 4 تا 9) و رفتار طیفی کانیها در این محدوده طیفی تعریف شدهاند.
به دلیل 14 باندی بودن سنجنده استر و محدودههای طیفی که تصویربرداری سنجنده استر در آن انجام میشود شاخصهای زیادی قابل تعریف میباشد (میتوان به شاخصهای تعریف شده در مطالعه Mars و Rowan در سال 2006 که با استفاده از عملگرهای منطقی پیادهسازی شد اشاره کرد). بنابراین میتوان از دادههای استر شاخصهای زیادی در مباحث کانیشناسی و سنگشناسی استخراج کرد.
به عنوان مثال در سال 2003 در دو مقاله مختلف Ninomiya، شاخصی برای پوشش گیاهی، شاخصهای کانیشناسی بر اساس 9 باند اول سنجنده استر (محدوده های طیفی VNIR و SWIR) و شاخصهای سنگشناسی بر اساس محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده استر (محدوده طیفی TIR) با توجه به ویژگیهای جذب طیفی گیاهان، کانیها و سنگهای مختلف تعریف کرد. شاخصهای تعریف شده توسط Ninomiya در معادلات 1 تا 8 نشان داده شده است.
این شاخصها بر روی دادههای استر دارای سطح پردازش L1B در منطق کوپریت نوادا در آمریکا، زون افیولیت Yarlung Zangbo در تبت، در مناطق کوهستانی Beishan در چین، در شمال شرق ایالت Gansu در چین و در زون افیولیت عمان پیادهسازی شده است.
این شاخصها اطلاعات طیفی دقیقی را از گیاهان، کانیها و سنگها ارائه میدهند در حالی که توزیع مکانی مناسبی از این پدیدهها را نشان میدهند. همچنین نقشههای خروجی در مطالعاتی که در قسمت قبل به آنها اشاره شد، همبستگی مکانی مطلوبی با نقشههای زمینشناسی نشان میدهند.
در سال 2003، Crosta و همکاران با استفاده از روش آنالیز مولفههای اصلی و اعمال آن بر روی دادههای سنجنده استر (محدوده طیفی VNIR و SWIR) با در نظر گرفتن کانیهای اصلی زونهای دگرسانی مرتبط با کانسارهای طلای اپی ترمال در Los Menucos آرژانتین به بررسی و بارزسازی این کانیها پرداختند.
روش آنالیز مولفههای اصلی بر روی مجموعه دادههای 4 باندی (منظور نویسنده باندهایی است که از لحاظ جذب و بازتاب طیفی برای ما اهمیت ویژهای دارند) سنجنده استر با توجه به رفتار طیفی کانیهای شاخص زونهای دارای دگرسانی هیدروترمال مانند آلونیت، ایلیت، اسمکتیت و کائولینیت در محدودههای طیفی VNIR و SWIR اعمال شد.
نتایج آنها نشان داد که تکنیک آنالیز مولفههای اصلی برای استخراج اطلاعات از دادههای استر به منظور تهیه نقشه فراوانی کانیهای نامبرده دقت مطلوبی در مطالعات دورسنجی جهت اکتشافات مواد معدنی دارد. بنابراین این روش میتواند به منظور شناسایی کانیهای زونهای دارای دگرسانی هیدروترمال که عموماً مرتبط با کانسارهای فلزات پایه و گرانبها هستند مورد استفاده قرار گیرد.
شکل 4: نتایج مطالعات Crosta و همکاران در سال 2003 به منظور بارزسازی کائولینیت، آلونیت و ایلیت
در سال 2003، Velosky و همکاران به بارزسازی دگرسانی پروپیلیتیک و گوسان مربوط به کانهزایی کانسارهای ماسیوسولفید در جنوب غربی عربستان پرداختند. نسبتهای باندی و ترکیب کاذب رنگی اصلی که در این مطالعه مورد استفاده قرار گرفت عبارتاند از: (5/6، 4/5، 4/2).
در سال 2004، Xu و همکاران به شناسایی زونهای کانهزایی دارای دگرسانی هیدروترمال اطراف کانسارهای طلای هیدروترمال با استفاده از دادههای سنجنده استر در شمال شرق چین پرداختند. آنها از تکنیک آنالیز مولفههای اصلی و با استفاده از نسبتهای باندی 3/2، 4/1 و 4/6 به ترتیب به منظور تفکیک پوششگیاهی، اکسیدهای آهن و کانیهای رسی استفاده کردند.
شکل 5: نتایج مطالعات Xu وهمکاران در سال 2004 به منظور بارزسازی مناطق دارای دگرسانی با استفاده از روش آنالیز مولفه های اصلی؛ در این تصویر پیکسل های سفید رنگ نشان دهنده مناطق دارای دگرسانی می باشند.
در سال 2005، Hewson و همکاران موفق به تهیه نقشه کانیهای دارای بنیان Al-OH، Mg-OH/کربناته و کانیهای دارای بنیان +Fe2 با استفاده از محدوده طیفی SWIR سنجنده استر در مقیاس ناحیهای شدند. همچنین آنها به منظور تهیه نقشه مناطقی که دارای کوارتز میباشند از ویژگیهای طیفی موجود در محدوده طیفی مادون قرمز حرارتی سنجنده استر بهره بردند. این مطالعه در منطقه Broken Hill-Curnamona کشور استرالیا انجام شد.
در سال 2005، Rowan و همکاران به ارزیابی روشهای نسبت باندی، مقدار جذب نسبی باندها (این روش توسط Crowley و همکاران در سال 1989، معرفی شده که به روش (Relative absorption Band Depth (RBD معروف است)، Matched-Filtering و روش نقشه بردار زاویه طیفی SAM در نقشهبرداری از رخنمونهای کمپلکس اولترامافیک در مقیاس ناحیهای در Mordor Poound کشور استرالیا پرداختند.
آنها توانستند ویژگیهای طیفی مناسبی را برای تفکیک سنگهای اولترامافیک/مافیک، فلسیک، رسوبات و سنگهای حد واسط از دیگر واحدهای موجود در منطقه، شناسایی کنند. آنها از کانیهایی که دارای ویژگی جذب طیفی به دلیل حضور Al-OH و +Fe3 در ترکیب خود هستند به منظور شناسایی سنگهای فلسیک و از کانیهایی که دارای جذب طیفی به دلیل حضور +Fe2 و Fe,Mg-OH در ترکیب خود هستند به منظور شناسایی سنگهای اولترامافیک/مافیک استفاده کردند.
رفتار طیفی کانیهای نامبرده در این تحقیق در محدوده طیفی VNIR و SWIR مورد بررسی قرار گرفته است. علاوه بر این، آنها از ویژگی طیفی که به دلیل حضور Si-O در ترکیب مواد معدنی اتفاق میافتد نیز به منظور نقشهبرداری از رخنمونها و تفکیک سنگهای اولترامافیک از سنگهای مجاور مانند سنگهای مافیک/گنایس، سنگهای فلسیک/گنایس و سنگهای دارای ترکیبات حد واسط مانند سینیت و کوارتزیت استفاده کردند (بررسیهای مربوط به این ویژگی طیفی در محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده استر انجام شده است).
شکل 6: علت جذب به وجود آمده در رفتارهای طیفی شکل A، عامل Al-OH و علت جذب به وجود آمده در رفتارهای طیفی شکل B، عامل Fe/Mg-OH میباشد. برگرفته از مطالعه Rowan و همکاران در سال 2005.
شکل 7: (تصویر A): رفتار طیفی کانیهای فلسیک در محدوده حرارتی طیف الکترومغناطیس. (تصویر B): رفتار طیفی کانیهای مافیک در محدوده حرارتی طیف الکترومغناطیس. (تصویر C): رفتار طیفی کانیهای فلسیک در محدوده حرارتی سنجنده استر. (تصویر D): رفتار طیفی کانیهای مافیک در محدوده حرارتی سنجنده استر؛ برگرفته از مطالعه Rowan و همکاران در سال 2005.
در سال 2005، Galvao و همکاران با استفاده از روش نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) بر روی دادههای محدوده SWIR سنجنده استر موفق به تفکیک کانیهای مربوط به زونهای دگرسانی هیدروترمال در قسمتی از شمال ایالت Gious در برزیل شدند. نتایج آنها نشان داد که با استفاده از محدوده SWIR سنجنده استر به خوبی میتوان کانیهای مربوط به زونهای دگرسانی را از پوششگیاهی محدوده تفکیک کرد.
در سال 2006، Rowan و همکاران، با استفاده از دادههای محدوده VNIR و SWIR سنجنده استر توانستند توزیع سنگهای دارای دگرسانی هیدروترمال که شامل زونهای دگرسانی پروپیلیتیک، فیلیک و آرژیلیک بودند را بارزسازی کنند. همچنین در این مطالعه به منظور نقشهبرداری از سنگهای سیلیسی شده دارای دگرسانی هیدروترمال از محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده استر استفاده شد. این مطالعه بر روی محدودهای در کشور پاکستان که دارای پتانسیل کانیزایی مس-طلا میباشد صورت گرفته است.
به دنبال مطالعه بالا در همان سال، Mars و Rowan الگوریتم عملگرهای منطقی را بر اساس دادههای سنجنده استر و نسبتهای باندی تعریف شده به منظور نقشهبرداری سنگهای دارای دگرسانی فیلیک و آرژیلیک در کمان ماگمایی زاگرس در ایران توسعه بخشیدند. این مطالعه در مقیاس ناحیهای انجام شده است.
در این مطالعه عملگرهای منطقی به منظور ارائه الگویی برای تفکیک دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک مربوط به سنگهای آذرین نفوذی با سن ائوسن تا میوسن مربوط به کانسارهای مس پورفیری مورد استفاده قرار گرفته است. در این مطالعه مناطقی که دارای پتانسیل بالا برای وجود کانسارهای مس پورفیری، کانسارهای اپی ترمال و پلی متال تیپ رگهای هستند، بر اساس الگوی تعریف شده برای بارزسازی دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک معرفی شدند.
شکل 8: نتایج مطالعات Rowan و Mars به منظور بارزسازی دگرسانیهای آرژیلیک و فیلیک با استفاده از عملگرهای منطقی
در سال 2006، Ducart و همکاران، با استفاده از روش (Mixture-Tuned Matched-Filtering (MTMF بر روی دادههای محدوده SWIR سنجنده استر موفق به استخراج توزیع زونهای دگرسانی هیدروترمال مربوط به کانهزایی طلای اپی ترمال در مقیاس ناحیهای و محلی شدند.
این مطالعه در کشور آرژانتین در Patagonia انجام شده است. در این مطالعه 3 ناحیه اصلی به عنوان مناطق دارای دگرسانی شناسایی شدند. زونهای بارزسازی شده در این مطالعه عبارتاند از زون دگرسانی آرژیلیک پیشرفته، آرژیلیک و سیلیسی که با نتایج فیلد صحرایی و طیفسنجی انجام شده از نمونهها مطابقت مطلوبی را نشان میدهند.
در سال 2007، Di Tommaso و Rubinstein از دادههای سنجنده استر و روشهای نسبت باندی، ترکیبات کاذب رنگی و روش نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) به منظور بارزسازی کانیهای زونهای دگرسانی مرتبط با کانسار مس پورفیری Infiernillo در آرژانتین استفاده کردند.
آنها به منظور بارزسازی کانیهای ایلیت، کائولینیت، سریسیت و ژاروسیت از محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه (SWIR) سنجنده استر و برای بارزسازی دگرسانیهای پتاسیک و سیلیسی از محدوده حرارتی این سنجنده استفاده کردند.
شکل 9: شکل سمت چپ؛ نتایج حاصل از ساخت تصاویر کاذب رنگی از نسبتهای باندی RGB: 4/5, 4/6, 4/7 میباشد. مناطق سفید رنگ دارای جذب در طولموجهای 2/16، 2/2 و 2/26 میکرومتر هستند. شکل سمت راست؛ نتایج ساخت تصاویر کاذب رنگی از دادههای سنجنده استر RGB: 461، هاله دگرسانی فیلیک به رنگ صورتی و در مرکز آن کوارتز به همراه هماتیت به رنگ زرد را نشان میدهد. برگرفته از مطالعه Di Tommaso و Rubinstein در سال 2007.
شکل 10: نتایج بارزسازی دگرسانی سیلیسی و پتاسیک، برگرفته از مطالعه Di Tommaso و Rubinstein در سال 2007.
در سال 2007، Yujun و همکاران به منظور پیشبینی پتانسیل معدنی منطقهای در مغولستان به بررسی و بارزسازی دگرسانیها با استفاده از سنجنده استر پرداختند. در این مطالعه آنها از دو روش پردازش تصویر آنالیز مولفههای اصلی (PCA) و نقشه بردار زاویه طیفی (SAM) استفاده کردند.
در سال 2007، Zhang و همکاران به ارزیابی دادههای AST-07 سنجنده استر به منظور نقشهبرداری از سنگ میزبانهای طلا و بارزسازی دگرسانی در کالیفرنیا آمریکا پرداختند. آنها با اعمال روش PCA به منظور ساخت شاخصهای مختلف (شاخص کانیهای دارای بنیان OH، شاخص کائولینیت، شاخص آلونیت و شاخص کلسیت) برای بارزسازی زونهای دگرسانی اقدام کردند.
آنها با استفاده از تکنیک CEM (بهره گیری از روش LSU) موفق به بارزسازی کانیهای آلونیت، کائولینیت، مسکوویت و مونت موریلونیت در محدوده طیفی VNIR و SWIR سنجنده استر شدند. طیفهای مرجع استفاده شده در این مطالعه از کتابخانههای طیفی استخراج شده است.
شکل 11: رفتار طیفی کانیهای مختلف، برگرفته از مطالعه Zhang و همکاران در سال 2007.
در سال 2008، مقتدری و همکاران با استفاده از دادههای سنجنده استر به تفکیک الگوهای دگرسانی فیلیک-سیلیسی، پتاسیک و کلسیک-سدیک در چادرملو (بافق یزد) درایران مرکزی پرداختند. آنها به منظور شناسایی کانیهای دگرسانی از روشهای ترکیبات کاذب رنگی، روش کشش ناهمبسته و روش MNF استفاده کردند.
در سال 2008، Rockwell و Hotstra با استفاده از دادههای محدوده مادون قرمز حرارتی سنجنده استر به شناسایی کانیهای کربناته و کوارتز در نوادا آمریکا پرداختند. در این مطالعه شاخص کوارتز و شاخص کربنات بر روی دادههای Level-2 سنجنده استر (Level2B04) اعمال شدند که هدف استفاده از این شاخصها مطالعات زمینشناسی و بررسیهای مربوط به منابع معدنی در منطقه میباشد.
آنها نتیجه گرفتند که بارزسازی و نقشهبرداری از کوارتزها و سنگهای کربناته در مقیاس ناحیهای و محلی صرفه اقتصادی قابل توجهی در اکتشاف کانسارها دارد زیرا این سنگها میتوانند سنگ میزبان طیف گستردهای از کانسارهای فلزی محسوب شوند.
در سال 2008، تنگستانی و همکاران به ارزیابی دادههای Level-1B و AST-07 به منظور بررسی زونهای دگرسانی مربوط با کانسارهای مس پورفیری در شمال شهر بابک در ایران پرداختند. در این مطالعه آنها از روش آنالیز مولفههای اصلی انتخابی (DPCA) و روش SAM به منظور بارزسازی کانیهای ایلیت، کلریت و مسکوویت استفاده کردند.
شکل 12: ساخت تصاویر کاذب رنگی از نتایج روش آنالیز مولفههای اصلی؛ مرزهای سیاه رنگ نشاندهنده دگرسانیهای موجود در منطقه میباشد، برگرفته از مطالعه تنگستانی و همکاران در سال 2008.
در سال 2008، مر و همکاران به بررسی و بارزسازی دگرسانیهای مربوط به کانسارهای طلا با استفاده از دادههای Level-1A سنجنده استر در منطقه تکاب در شمال غرب ایران پرداختند. در این مطالعه آنها از روشهای DPCA ،MF و RBD به منظور تفکیک زونهای آرژیلیک و سیلیسی استفاده کردند.
در سال 2010، Kratt و همکاران به تحلیل ترکیبات باندی محدودههای طیفی VNIR و SWIR با استفاده از الگوریتم کشش ناهمبسته به منظور شناسایی دگرسانیها در نوادا آمریکا پرداختند.
در سال 2010، Gabr و همکاران به بارزسازی مناطق دارای پتانسیل بالا برای کانهزایی طلا در شمال شرق صحرای مصر با استفاده از دادههای AST-07 پرداختند. به منظور تفکیک مناطق دارای پتانسیل بالا از روشهای PCA، تصاویر کاذب رنگی از نسبتهای باندی (به عنوان مثال: RGB: 4/8, 4/2, 8/9)، روش CEM و SAM استفاده کردند. نتایج آنها با بررسیهای فیلدی صورت گرفته در منطقه مورد مطالعه همبستگی بالایی را نشان دادهاند.
شکل 13: تصویر سمت چپ: نقشه زمینشناسی محدوده مورد مطالعه؛ تصویر سمت راست: نتایج پردازش تصاویر ماهوارهای (ساخت تصاویر کاذب رنگی از نسبتهای باندی 8/9, 4/2, 4/8) مناطق سفید رنگ به عنوان مناطق دارای دگرسانی و مناطق صورتی رنگ مناطق دارای کانهزایی به همراه هوازدگی معرفی شدند، برگرفته از مطالعه Gabr و همکاران در سال 2008.
در سال 2010، Mars و Rowan به ارزیابی دو دسته داده جدید سنجنده استر، RefL1b و AST-07XT در نقشهبرداری از سنگها و کانیها پرداختند. نتایج آنها نشان داد که این دو دسته داده از دادههای پیشین سنجنده استر به منظور بارزسازی دگرسانیها قابل اطمینانتر هستند و در این دو دسته داده نیازی به دادههای طیفی اضافی از سایت به منظور کالیبره کردن وجود ندارد.
در سال 2011، Pour و همکارن به تفکیک زونهای دگرسانی مرتبط با کانسارهای مس پورفیری میدوک و سرچشمه در کمربند آتشفشانی ارومیه-دختر با استفاده از دادههای Level-1B سنجنده استر پرداختند. در این مطالعه آنها از روشهای SAM ،LSU ،MF و MTMF و محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه استفاده کردند.
در این مطالعه آنها زونهای دگرسانی فیلیک، آرژیلیک و پروپیلیتیک را بارزسازی کردند که محدودههای دارای دگرسانی فیلیک به عنوان مناطق با پتانسیل بالا برای کانهزایی مس معرفی شدند.
در سال 2011، Pour و Hashim به بررسی دادههای استر با استفاده از روشهای PCA، MNF و روش نسبت باندی بر روی کانسارهای بزرگ مس پورفیری میدوک و سرچشمه در ایران پرداختند. آنها با استفاده از روش PCA به بررسی و بارزسازی پوشش گیاهی و اکسیدهای آهن (با استفاده از باندهای موجود در محدوده طیفی VNIR) پرداختند.
به منظور بارزسازی کانیهای رسی از محدوده طیفی SWIR و به منظور بارزسازی سنگهای غنی از سیلیس از محدوده طیفی TIR استفاده کردند. نتایج روش PCA در این مطالعه با استفاده از روشهای MNF و نسبتهای باندی تایید شد و اطلاعات مفیدی در ارتباط با محدوده مورد مطالعه از تصاویر خروجی استخراج شد.
بحث
اگر بخواهیم مطالب عنوان شده تا کنون را جمعبندی کنیم، میتوان چهار الگوریتم برای اعمال بر روی دادهها سنجنده استر به منظور تفکیک، نقشهبرداری و بهبود کیفیت تصاویر برای بررسی کانیهای مرتبط با زون های دگرسانی کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال معرفی کرد:
- روشهای نسبتهای باندی، شاخصهای مواد معدنی و عملگرهای منطقی
- روشهای تبدیلات مانند روشهای PCA، MNF و ساخت تصویر رنگی ساده از باندهای اصلی و کلیدی
- روشهای طیفمبنا (روشهای ردهبندی تمام پیکسلی) مانند روشهای SAM، MF و MTMF که یک پله بالاتر از روشهای قسمت دوم قرار میگیرند اما عموماً در دستهبندیها پایینتر از روشهای مبنی بر ناهمگنی و ناخالصی مواد مانند LSU طبقهبندی میشوند.
- روشهای مبنی بر ناهمگنی و ناخالصی مواد؛ روشهای LSU و CEM
مرور مطالعات نشان میدهد که پیادهسازی روشهای پردازش تصویر بر روی دادههای استر میتواند به بارزسازی کانیهای زونهای دگرسانی هیدروترمال که در ارتباط با کانسارهای پورفیری و طلای اپی ترمال و همچنین لیتولوژیهای مربوط به سنگ میزبان هستند، در مقیاس ناحیهای و محلی منجر شود. روش عملگرهای منطقی را میتوان به عنوان بهترین روش برای نقشهبرداری از مناطق دارای دگرسانی (شامل دگرسانیهای فیلیک و آرژیلیک) مربوط به کانهزایی مس/طلا با استفاده از دادههای سنجنده استر در مقیاس ناحیهای معرفی کرد.
الگوریتمهای روش عملگرهای منطقی متشکل از چندین نسبت باندی با حد آستانههای تعریف شده، میباشد و با اعمال بر روی تصاویر سنجنده استر امکان حذف پدیدههای مزاحم و بارزسازی هدف مورد مطالعه را فراهم میسازد (پدیدههای مزاحم مانند پوششگیاهی و پیکسلهای تیره).
برخی از مواد آلی مانند لیگنین-سلولز دارای ویژگی جذب طیفی در محدوده 2/10 و 2/30 میکرومتر هستند که ویژگی طیفی در این محدوده نزدیک به رفتار طیفی کانیهای زونهای دگرسانی میباشد. حضور مواد آلی بر شناسایی کانیهای دارای عامل هیدروکسیل اثر میگذارد. بنابراین حذف پوشش گیاهی باعث مطلوبتر شدن نتایج تفکیک سنگهای دگرسانشده هیدروترمال از محیط اطراف خواهد شد.
نسبتهای باندی موجود در الگوریتم عملگرهای منطقی برای دگرسانیهای آرژیلیک و فیلیک با نگاهی ویژه به ویژگیهای طیفی در محدوده 2/17 و 2/2 میکرومتر، تعریف شده است. به منظور ساختن نسبتهای باندی نامبرده از رفتار طیفی کانیهای کائولینیت و آلونیت برای دگرسانی آرژیلیک و از رفتار طیفی کانی مسکوویت برای دگرسانی فیلیک استفاده شده است. نتایج بدست آمده از الگوریتم عملگرهای منطقی به خوبی توزیع مکانی دگرسانیهای آرژیلیک و فیلیک را با شناسایی کانیهای شاخص زونهای دگرسانی و با حذف اثر پوشش گیاهی نشان میدهد.
مبنای الگوریتم روشهای SAM ،MF ،MTMF ،LSU و CEM، مقایسه طیف بازتابی تصاویر با طیفهای مرجع کتابخانهای یا طیفهای استخراج شده از عضوهای خالص تصویر میباشد. خوشبختانه کتابخانه طیفی استر با بیش از 2000 طیف با عنوان ASTER Spectral Library version 2.0 گردآوری شده است.
این کتابخانه شامل رفتارهای طیفی، سنگها، کانیها، خاکها، مصالح دست ساز، شهابسنگها، پوشش گیاهی، برف و یخ در محدودههای طیفی مرئی تا مادون قرمز حرارتی (4/0 تا 4/15 میکرومتر) میباشد. بنابراین میتوان طیف کانیهای شاخص زونهای دگرسانی را از کتابخانه استر استخراج و استفاده نمود.
علاوه بر این با استفاده از روشهای AIG-Developed Hyperspectral Analysis نیز میتوان طیف مرجع را به صورت مستقیم از تصاویر استر استخراج کرد. این روشها در سال 2000 توسط کروز و بردمن با همکاری اکیپ تصویربرداری تحلیلی و ژئوفیزیک (LLC (AIG برای تحلیل تصاویر ابرطیفی توسعه داده شد. این روشها در نرمافزار ENVI پیادهسازی و ثبت شده است. برای کسب اطلاعات بیشتر عبارت AIG را در Help نرم افزار ENVI سرچ کنید.
نتایج بدست آمده از روشهای طیف مبنا بر اساس استخراج عضو خالص نشاندهنده قدرت بالا و قابل اعتماد بودن این روشها برای بارزسازی کانیهای مرتبط با دگرسانیهای هیدروترمال در مقیاس محلی میباشد. در نتیجه تلفیق نتایج عملگرهای منطقی، روشهای طیف مبنا و مبنی بر ناهمگنی و ناخالصی مواد بر روی دادههای سنجنده استر برای اکتشافات مس و طلا در مقیاس ناحیهای و محلی میتواند باعث فراهم شدن اطلاعات جامع و دقیقی شود.
نتیجهگیری
در این مقاله به معرفی ویژگیهای دادههای استر، دادههای استاندارد این سنجنده و کاربردهای اعمال روشهای پردازش تصویر بر روی این دادهها به منظور نقشهبرداری از کانیهای شاخص زونهای دگرسانی مرتبط با کانهزایی در کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال و لیتولوژیهای مرتبط با سنگ میزبان در این کانسارها پرداخته شده است. به دلایل زیر، استفاده از دادههای سنجنده استر در سالهای اخیر برای اکتشافات مواد معدنی و نقشهبرداری از لیتولوژیها افزایش یافته است:
- ویژگیهای محدودههای طیفی موجود در این سنجنده و حساسیت بالا نسبت به رفتار طیفی کانیهای شاخص زونهای دگرسانی به خصوص در محدوده طیفی مادون قرمز طول موج کوتاه،
- امکان استفاده از روشهای مختلف پردازش تصویر،
- در دسترس بودن دادهها و هزینه کم آنها در صورت تقاضا
- پوشش 60×60 کیلومتر این تصاویر برای نقشهبرداری در مقیاس ناحیهای. وضوح مناسب رزولوشن طیفی سنجنده استر در محدوده طیفی SWIR اجازه شناسایی مواد معدنی را از پلتفرمهای هوابرد فراهم ساخته است.
استفاده از روشهای پردازش تصویر مختلف بر روی سنجنده استر، امکان استخراج سریع اطلاعات مورد نیاز مانند انواع و فراوانی کانیهای مرتبط با دگرسانی را برای کاربران میسر ساخته است. همچنین در دسترس بودن و تنوع محصولات سنجنده استر آنها را به دادههایی مناسب در علم سنجش از دور به منظور اکتشافات مواد معدنی تبدیل کرده است.
دادههای سنجنده استر در محدوده SWIR، با نامهای AST-07XT و RefL1b میتوانند برای نقشهبرداری از کانیها بدون نیاز به دادههای طیفی اضافی از سایت، مورد استفاده قرار گیرند. دادههای RefL1b برای نقشهبرداری از کانیها در مقیاس ناحیهای مناسبتر میباشند.
زونهای دگرسانی هیدروترمال مرتبط با کانسارهای مس پورفیری شامل فیلیک، آرژیلیک، پتاسیک و پروپیلیتیک با استفاده از دادههای SWIR سنجنده استر قابل تفکیک هستند. تفکیک این دگرسانیها میتواند به معرفی مناطق با پتانسیل کانهزایی بالا که عموماً همراه با دگرسانی فیلیک هستند منجر شود.
چهار نوع الگوریتم که برای استخراج اطلاعات طیفی از سنجنده استر استفاده میشود که عبارتاند از:
- نسبتهای باندی، شاخصها و عملگرهای منطقی.
- روشهای مبتنی بر تبدیلات مانند PCA و MNF
- روشهای طیفمبنا مانند SAM ،MF و MTMF
- روشهای مبتنی بر ناهمگنی و ناخالصی مواد مانند LSU و CEM.
روش عملگرهای منطقی یکی از بهترین روشها به منظور بارزسازی زونهای آرژیلیک و فیلیک بدون تاثیرگذاری پوشش گیاهی بر نتایج در مقیاس ناحیهای میباشد. روشهای طیفمبنا و مبتنی بر ناهمگنی و ناخالصی مواد روشهای قوی و قابل اعتماد برای مطالعه در مقیاس محلی هستند.
تلفیق تمامی روشهای نامبرد منجر به حاصل شدن اطلاعات دقیق و مفیدی برای شناسایی کانسارهای مس/طلا خواهد شد. بر این اساس میتوان استفاده از دادههای سنجنده استر را یکی از بهترین ابزارها برای کسب اطلاعات درباره توزیع مکانی مناطق دگرسانی هیدروترمال مرتبط با کانسارهای مس پورفیری و طلای اپی ترمال که هنوز اکتشاف نشدهاند دانست.
مرجع
Pour, B.A., Hashim, M. 2012. The application of ASTER remote sensing data to porphyry copper and epithermal gold deposits. Ore Geology Reviews. 44. 1–9.