واژه اسکارن اولين بار در سوئد به عنوان يک اصطلاح معدني، براي توصيف گانگ کالک سيليکاته نسبتا درشت همراه با بعضي از ذخاير آهن به کار گرفته ميشد. طبق تعريف واژه اسکارن به سنگهايي اطلاق ميشود که از سيليکاته Mg,Ca,Fe تشکيل شده اند و در نتيجه جانشيني Mg,Fe,Al,Si در سنگهاي غني از کربنات (آهک يا دولوميت) حاصل ميشوند. اسکارن ها غالبا در نزديکي توده هاي نفوذي تشکيل مي شوند
◄ انواع اسکارن:
اسکارن ها مي توانند بر اساس معيارهاي مختلفي تقسيم بندي ميشوند: اگزواسکارن و اندواسکاران واژه هاي معمولي هستند که به ترتيب براي بيان پروتوليت رسوبي و آذرين به کار مي روند. اسکارن منيزيمي و کلسيک براي توصيف ترکيب شيميايي غالب پروتوليت و کانيهاي اسکارني حاصله به کار مي رود. اين واژه ها مي توانند به صورت ترکيبي هم بيان شوند. مثل اگزواسکارن منيزيمي، که شامل اسکارن فورستريت- ديوسپيدي تشکيل شده از دولستون مي باشد. هورنفلس کالک سيليکاته يک واژه توصيفي است که براي سنگهاي کالک سيليکاته دانه ريز حاصل از دگرگوني سنگهاي کربناته ناخالص مثل آهک سيلتي و شيل کربناته اطلاق ميشود. اسکارنهاي واکنشي از دگرگوني ايزوکميکال لايه هاي نازکي از سنگهاي شيلي و آهکي که به طور ميان لايه اي قرار گرفته باشند، تشکيل مي شوند.
◄ اسکارنوئيد:
اسکارنوئيد براي توصيف سنگهاي کالک سيليکاته نسبتا دانه ريز و فقير از آهن به کار مي رود که از نظر ژنتيکي حد واسط بين هورنفلس دگرگوني محض و اسکارن متاسوماتيکي دانه درشت محض مي باشد (بعضا اسکاران تراوشي نيز خوانده ميشود). اسکارنوئيد براي توصيف سنگهاي غني از گارنت با منشا نامعلوم به کار ميرود. در تمام واژه هاي فوق الذکر،ترکيب و بافت اسکارن توسط ترکيب و بافت پرتوليت کنترل مي شود اغلب ذخاير اسکارني که از لحاظ اقتصادي مهم اند از انتقال متاسوماتيکي در مقياس بزرگ حاصل مي شوند که در آن ترکيب سيال، کاني شناسي اسکارن و کانه هاي حاصله را کنترل مي کند.
◄ تکامل اسکارنها در زمان و مکان:
اسکارنها در همه جا و در سنگها ميزبان با هر سني يافت مي شوند. اگر چه اکثرا در واحدهاي سنگي کربناته تشکيل مي شوند، اما در بيشتر انواع سنگها شامل شيل، ماسه سنگ، گرانيت، بازالت و کوماتئيت نيز مي توانند تشکيل شوند. اسکارنها در طي دگرگوني ناحيه اي يا تماسي و در اثر فرايندهاي متاسوماتيکي سيالهاي با منشا ماگمايي، دگرگوني، جوي يا دريايي تشکيل مي شوند. اين ذخاير در جوار توده هاي نفوذي، در طول گسلها و زونهاي برشي اصلي، در سيستم هاي ژئوترمالي کم عمق، زير کف دريا و مناطق دگرگوني دفني عميق واقع در اعماق کم پوسته يافت ميشوند.
چيزي که در اين محيط هاي بسيار متفاوت باعث تمايز و تشخيص يک سنگ به عنوان اسکارن ميشود کاني شناسي خاص آن مي باشد که شامل تنوع وسيعي از کانيهاي کالک سيليکاته و ديگر کانيهاي مربوطه مي باشد که معمولا گارنت و پيروکسن غالب اند. بنابراين حضور اسکارن الزاما نشانگر يک جايگاه زمينشناسي خاص يا ترکيب سنگي ويژه نمي باشد اما تشکيل و توسعه آن نشان مي دهد که حرارت، فشار، ترکيب سيال و سنگ ميزبان در رنجي بوده که براي تشکيل کانيهاي اسکارني مناسب بوده اند.
◄ کاني شناسي اسکارن:
تعريف و طبقه بندي کانسارهاي اسکارني بر اساس کاني شناسي آنها استوار مي باشد. بعضي از کانيها مثل کوارتز و کلسيت تقريبا در همه اسکارنها حضور دارند و بعضي ديگر همچون هوميت، پريکلاز، فلوگلوپيت، تالک، سرپانيتن و بروسيت مختص اسکارنهاي منيزيمي هستند و در اغلب ساير انواع اسکارنها حضور ندارند. به علاوه تعداد زيادي از کانيهاي حاوي قلع، بور، بريليوم و فلوئور نيز وجود دارند که پاراژنزهاي بسيار کمياب ولي مهمي را تشکيل مي دذهند. کاني هايي که هم براي طبقه بندي و هم براي اکتشاف اسکارنها مفيدند، مثل گارنت، پيروکسن و آمفيبول، در تمام انواع اسکارنها حضور دارند. و تنوعات ترکيبي مشخصي را از خود نشان مي دهند.