روش استخراج کارگاه و پایه – Stope and Pillar، بدون نگهداری یا کارگاه باز است که در آن فضاهایی به صورت افقی در کانسار با الگویی منظم یا نامنظم حفر می شود و برای نگهداری سقف، قسمتی از مادهمعدنی یا باطله همراه آن به صورت پایه باقی میماند. در انتخاب الگوی منظم و یا نامنظم در این روش مهمترین عامل عیار مادهمعدنی است.
این روش شباهتهای زیادی با روش اتاق و پایه دارد اما وقتی یک روش به جای اتاق و پایه، کارگاه و پایه اطلاق میشود که دو ویژگی از سه ویژگی زیر را داشته باشد:
- پایهها از نظر شکل و ابعاد به صورتی نامنظم و تصادفی جانمایی شده باشند
- ضخامت کانسار متوسط باشد (بیش از 6 متر)
- ماده معدنی استخراجی زغالسنگی نباشد
روش استخراج کارگاه و پایه از جمله قدیمیترین روشهای استخراج زیرزمینی بشمار میآید که در حدود 6 الی 8 هزار سال پیش در اروپا برای استخراج سنگهای سخت بکار گرفته شده بود. آثار بسیاری از کارگاههای قدیمی که با این روش کار میشد هنوز برجا مانده است. با مطالعه این بقایا میتوان اصول این روش را بصورت زیر تعریف کرد:
- با به جا گذاشتن پایههای بزرگ نگهداری سقف انجام شود.
- کارگاههای با عرض کم برای نگهداری سقف احداث شود.
از آن زمان تاکنون این روش تغییر زیادی نداشته است و تنها تغییرات مربوط به مکانیزاسیون معدن بوده است که برای اجرای آن مخصوصاً در معادن تودهای بزرگ تغییراتی داده شده است. این روش را نباید با روش اتاق و پایه یکی گرفت چرا که روش اتاق و پایه بیشتر در ذخایر لایهای و مخصوصاً در زغالسنگ و دارای ضخامت معمولاً کم (زیر 4 متر) استفاده میشود و در آن از پایههای دارای شکل منظم و محل منظم استفاده میشود.
ولی در روش کارگاه و پایه لزومی به وجود این شرایط نیست. روش کارگاه و پایه ممکن است به نامهای stope and pillar breast stoping ،breast and bench stoping ،board and pillar ،stall and pillar و یا panel and pillar خوانده شود. در زیر یک کارگاه استخراج از این نوع نشان داده شده است.
در ایران نیز معدن فطر 6 از مجموعه معادن شرکت کرومیت فاریاب، یکی از معادن زیرزمینی کشور است که برای استخراج ماده معدنی از روش اتاق و پایه استفاده مینماید. بعد از وقوع ریزش بزرگ مقیاس در فاز یک این معدن، فعالیتهای استخراج در این فاز تعطیل شد و برای استخراج فاز دو آن روش استخراج به صورت کارگاه و پایه همراه با پر کردن طراحی شد.
خصوصیات عمومی روش
خصوصیات این روش عبارتند از:
پایهها دارای شکل و اندازه نامنظم میباشند و برای نگهداری سقف بکار میروند. اندازه و محل پایهها با برنامهریزی کم و گاهی بدون برنامهریزی قبلی انتخاب میشود. میزان فشار در سقف، ارتفاع فضای استخراجی، خواص ماده معدنی و سقف از جمله عوامل تعیین کننده مشخصات پایه است.
ماده معدنی افقی است و در صورت شیبدار بودن لایه لازم است تا شیب لایه کمتر از زاویه قرار سنگ باشد. حداکثر زاویه شیب لایه در این روش بین 30 تا 35 درجه است که در این زاویه مواد با وزن خود از کارگاه خارج نمیشوند. این خاصیت باعث وجود تفاوت بین این روش و روشهایی که در لایههای پر شیب استفاده میشوند مانند روش انبارهای میگردد.
روش Cascade stoping یک روش بینابینی است که برای معدنکاری در لایههای دارای شیب برابر با زاویه قرار مواد و یا شیب بین 25 تا 45 درجه ارائه شده است. از این روش برای استخراج ذخایر تودهای میتوان استفاده کرد. برای اینکار کافی است تا ارتفاع توده مواد معدنی به چند برش تقسیم شود و تقریباً از بالای توده شروع و به سمت پایین ذخیره استخراج را انجام دهیم. نمونههایی از این نوع استخراج در ذخایر سرب و روی با بجا گذاشتن پایههایی تا 90 متر ارتفاع انجام شده است.
توده سنگ مناسب، بطوری که ترجیحاً اتاقها بطور طبیعی پایدار باقی بمانند و در طول عمر استخراج نیازی به پایه نداشته باشند. مقاومت سنگها در این روش ممکن است بین 25 تا 350 مگاپاسکال باشد. همچنین در این روش لازم است تا سقف، کف و پایهها کاملا پایدار و بدون هرگونه ناپیوستگی باشند. البته در مناطق زیادی از جهان با وجود نبود تمامی این مشخصات در سنگهای اطراف از این روش بخوبی استفاده شده است.
در این روش از پایههایی که بدون کنترل معدنکار تخریب شود بشدت اجتناب میشود چرا که تخریب ناخواسته پایه میتواند خسارات جدی به معدن وارد آورده و هزینههای زیادی را تحمیل کند. البته بازیابی پایه و در نتیجه تخریب قسمتی از پایهها در این روش نیز گاهاً استفاده میشود که در شرایط خاص امکانپذیر است.
این روش در اعماق زیاد استفاده نمیشود. زیرا در اعماق زیاد به علت وجود فشار زیاد به سقف لازم است تا پایههایی با مقطع بزرگ بجا گذاشته شود. انتخاب پایههای بزرگ که گاهاً قابل بازیابی نیز نیستند موجب کاهش بازیابی در این روش میشود. بسته به عمق معدن در این روش ممکن است بازیابی بین 25 تا 95 درصد باشد.
میزان حداکثر عمق مناسب برای این روش به عوامل متعددی چون شرایط زمینشناسی و مقاومت سنگ محل دارد ولی معمولا از این روش در اعماق بیش از 600 متر استفاده نمیشود. البته در استخراج breast stoping ممکن است تا اعماق 3600 متر هم استخراج انجام شود.
عدم بروز نشست مگر در دراز مدت. البته بسیار از معادن قدیمی که به این روش کار شدهاند امروزه نشست پیدا کردهاند و همچنین معادنی که به روش breast stoping کار میشوند نشست رخ میدهد. این روش جزء روشهای پر تولید به حساب میآید. این روش ذاتاً از انعطاف پذیری خوبی برخوردار بوده و در صورت لزوم میتوان تولید زیادی از آن انتظار داشت.
آمادهسازی
در این روش معمولاً نیاز به آمادهسازی زیادی نیست. مگر در شرایط خاص مانند حالتی که شکل ماده معدنی بیقاعده بوده و نیاز به حفر تونلهای حمل و نقل اضافه باشد. در این شرایط ممکن است نیاز به حفر مسیرهای عبور ماده معدنی، مسیرهای عبور هوا و راههای دسترسی اضافی باشد.
در این روش معمولا از یک چاه برای دسترسی به مادهمعدنی و چند مسیر شیبدار با امکان حرکت ماشینآلات در آنها برای جابجایی و سرویس دهی در معدن استفاده میشود.
عملیات کارگاه
سیکل عملیات در این روش معمولاً بصورت زیر است:
حفاری – آتشکاری – نگهداری – بارگیری – حمل – انباشت
در شرایطی که ماده معدنی از استحکام کمی برخوردار باشد ممکن است به جای استفاده از حفاری و آتشکاری، از ماشینآلات استخراج پیوسته، چکشهای سبک تا متوسط و در سنگهای بسیار سست از مته آگر استفاده شود. به منظور آتشکاری چالهای گوهای یا V شکل حفر میشود. نمونهای از حفر چال در لایمستون در شکل نشان داده شده است.
در صورت استفاده از ماشینآلات معمول، ارتفاع کارگاه در این روش ممکن است تا 9 متر بوده و طول چالهای آتشکاری 8/4 متر باشد. مواد منفجره معمول مخصوصاً در شرایطی که چالها فاقد آب هستند ANFO است. همچنین ممکن است از مواد منفجره دوغابی، ژلهای و یا دینامیت استفاده شود. آتشکاری ممکن است در طول شیفت و یا در فاصله تعویض شیفت انجام شود. انجام یک آتشکاری خوب در این روش از اهمیت زیادی برخوردار است زیرا انجام آتشکاری ثانویه و خرد کردن سنگهای درشت زمان زیادی را تلف میکند.
بسته به شکل کانسار و ضخامت آن سه روش پیشروی در این روش استفاده میشود:
- پیشروی با یک برش:
در کانسارهای با ضخامت کم و یکنواخت امکان حفاری و پیشروی در تمام جبهه کار میسر است. به این ترتیب در یک مرحله پیشروی تمام جبهه کار حفاری و آتشکاری میشود. در لایههای منظم از این روش تا ارتفاع 9 متر میتوان استفاده کرد.
- پیشروی با چند برش:
از این روش در مناطقی که کانسار دارای ارتفاع زیاد و یا شکل نامنظم است استفاده میشود. به این ترتیب که ابتدا در نزدیکی بالای کانسار پیشروی با یک برش شروع میشود و سپس یک برش دیگر در بالای برش اولیه انجام میشود. مواد استخراج شده در برش اول که پس از استخراج مقداری افزایش حجم نیز پیدا کردهاند به عنوان محل استقرار استفاده میشوند. شکل زیر نمایی از این روش را نشان میدهد.
در این روش معمولاً چالها افقی حفر میشوند. در حالتی که سقف مادهمعدنی یکنواخت نباشد امکان تغییر الگوی پیشروی با توجه به شکل ماده معدنی وجود دارد.
پس از استخراج موادمعدنی در بالای برش اولیه، پیشروی به سمت پایین با برشهای افقی و یا عمودی ادامه پیدا میکند. شکل زیر چگونگی انجام عملیات استخراج با چند برش را در معدن بویک در میسوری را نشان میدهد.
- پیشروی با چند پله:
در این روش که برای کانسارهای منظم و با ارتفاع زیاد استفاده میشود، استخراج از چند پله انجام میشود. جابجایی بین پلهها از طریق رمپ انجام میشود. شکل زیر نمونهای از این روش را نشان میدهد.
بازیابی پایهها
بازیابی پایهها در این روش از اهمیت خاصی برخوردار است. در حالتی که مادهمعدنی و سنگهای اطراف آن از استحکام کافی برخوردار باشند امکان بازیابی کامل پایهها وجود دارد. همچنین در ذخایر با ضخامت کم امکان بازیابی بیشتر پایهها وجود دارد زیرا در صورت تخریب سقف معمولاً به صورت طبیعی نگهداری کمر بالا انجام میشود. در ذخایر با ضخامت زیاد برای بازیابی کامل پایه نیاز به سقف پایدار میباشد. معمولاً بازیابی پایهها در پایان عمر معدن انجام میشود. انجام باریک کردن پایه برای استخراج آن معمولاً از بالا به پایین انجام میشود.
بارگیری و حمل
برای بارگیری و حمل موادمعدنی در این روش مخصوصاً در سنگهای سخت از لودرهای چرخ لاستیکی و ماشین LHD استفاده میشود. در انتخاب این ماشینآلات میبایست میزان تولید، ارتفاع کارگاه، ابعاد مواد پس از استخراج و ماشین حمل مورد توجه قرار گیرند. در استخراج سنگهای نرم ممکن است از ماشینهای حفاری و استخراج مداوم و لودرهای بارگیری پیوسته با بازوی جمع شونده مورد استفاده قرار گیرند.
در حالتی که کارگاه استخراج به اندازه کافی بزرگ باشد ممکن است از شاول کابلی الکتریکی استفاده شود. انتخاب ماشینآلات بزرگ مانند شاول به مکانیزاسیون استخراج کمک زیادی میکند. در این روش ممکن است قبل از بارگیری قطعات بزرگ سنگ، این مواد توسط چکش و یا با انفجار، مجدداً خرد شوند. شکل زیر نمایی از ماشینآلات را نشان میدهد.
یکی از نکات خاص در حمل و نقل مواد در این روش این است که به علت استخراج موادمعدنی در یک طبقه، معمولاً گسترش افقی معدن زیاد است و لازم است تا مواد مسافت زیادی حمل شوند. به همین منظور ممکن است برای حمل افقی مواد از کامیونهای مجهز به موتور دیزل با ظرفیت تا 90 تن استفاده شود.
انتخاب کامیون با توجه به تولید، سایز ماشین بارکننده، ارتفاع کارگاهها و مشخصات مسیر عبور آنها انتخاب میشوند.در این روش معمولاً برای حمل مواد حتی در مسافتهای زیاد از ریل استفاده نمیشود. یکی از دلایل این امر عدم انعطافپذیری و محدودیت در استفادههای چند منظوره از راهآهن است. در مواردی که ممکن است از راهآهن استفاده شود، شیب مسیر برای انتخاب این سیستم حمل میبایست مورد توجه قرار گیرد.
همچنین در این روش برای حمل افقی ممکن است از نوارنقاله استفاده شود. در صورتی که نوارنقاله برای این منظور انتخاب شود لازم است تا مواد به اندازهای خرد شوند که برای انتقال با نوار مناسب باشند. در استخراج مواد نرم و مخصوصاً استخراج پیوسته معمولاً ابعاد مواد به اندازه کافی کوچک است. در سایر موارد ممکن است از سنگشکن در داخل معدن استفاده شود. در هر یک از این سیستمها ممکن است از اسلاشر و یا LHD نیز به عنوان ماشین کمکی استفاده کنیم.
کنترل زمین
از آنجا که در این روش معمولاً حفرهای با ارتفاع زیاد در زیر زمین حفر میشود، لذا موضوع کنترل نشست اهمیت زیادی پیدا میکند. به طور کلی عملیات نگهداری که در این روش استفاده میشوند به شرح زیر میباشند:
- لقگیری:
در حالتهایی که سیکل عملیات شامل آتشکاری نیز میشود، پس از انجام آتشکاری آسیبهای زیادی به دیواره و سقف کارگاه وارد میآید. در این شرایط پس از انجام آتشکاری عملیات لقگیری و جدا کردن سنگهای سست از دیواره و سقف معدن انجام میشود. در استخراج سنگهای نرم و استخراج پیوسته معمولاً نیازی به لقگیری نیست.
- دوخت سقف:
از آنجا که سقف کارگاه میبایست برای مدتی پایدار بماند، لذا در موارد که ممکن است سقف از استحکام کافی برخوردار نباشد ممکن است عملیات دوخت سنگ انجام شود. طول میلهها و همچنین استفاده یا عدم استفاده از توری به شرایط سقف بستگی دارد. عملیات دوخت سقف معمولاً در خارج از سیکل استخراج انجام میشود.
گاهاً در استخراج با ماشینآلات پیوسته نیز عملیات استخراج برای نگهداری سقف متوقف میشود. یادآور میشود که قسمت عمده نگهداری سقف با بجا گذاشتن پایه انجام میشود ولی گاهاً نگهداری کامل سقف با پایه ممکن است از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نباشد.
- مقاومسازی پایهها:
در مواردی که پایهها به علت بازیابی زیاد، طراحی ضعیف و موارد مشابه استحکام خود را از دست داده باشد، ممکن است عملیات مقاومسازی پایهها انجام شود. در این حالت با استفاده از سیم مفتولی و یا پوششهایی مثل بتن به مقاومت پایه افزوده میشود. با استفاده از این ابزار تنش افقی در پایه افزایش یافته و مقاومت آن در برابر شکست برشی افزایش مییابد.
گاهی برای این منظور اقدام به دوخت افقی پایه میکنند و گاهی علاوه بر دوخت افقی از تور سیمی هم استفاده میشود. در مواردی که عرض پانل کم باشد، تخریب ناخواسته یک پایه ممکن است عوارض زیادی نداشته باشد و پس از شروع تخریب، فرو ریزی مواد با تشکیل شکل گنبدی متوقف شود ولی در حالتی که عرض پانل زیاد باشد ممکن است تخریب ناخواسته پایهها خسارات زیادی را به معدن وارد کند.
تهویه
از آنجا که در این روش فضاهای استخراجی از ابعاد بزرگی برخوردارند لذا معمولاً مشکل تهویه وجود ندارد و اختلاط حجم زیادی هوای تمیز با گرد و غبارهای حاصل از عملیات حفاری و بارگیری و همچنین گازهای حاصل از آتشکاری موجب تهویه مناسب میگردد. در این روش نیز لازم است تا مسیر مناسبی برای حرکت هوا تعیین شود.
برای اینکار ممکن است به تعداد زیادی درب تنظیم کننده نیاز باشد. یکی از مشکلات تهویه در این روش، وجود فضاهای خالی در بین پایهها و طرح پیچیده محل پایهها است که ممکن است طراحی تهویه را دشوار سازد. تهویه جبههکارهای استخراجی با استفاده از بادبزن کمکی انجام میشود. این بادبزنها ممکن است به روش دهشی و یا مکشی کار کنند.
آب
از آنجا که در این روش عملیات معدنکاری در یک سطح انجام میشود در صورت وجوب آب زیرزمینی ممکن است تجمع آب مشکلاتی را به دنبال داشته باشد. برای جلوگیری از تجمع آب در جبههکار لازم است تا آبکشی در این محل انجام شود. به این منظور نقاطی از کارگاه استخراج بعنوان محلهای موقت تجمع آب انتخاب شده و پمپهای دستی در آن محلها نصب میشود. به علت عدم وجود یک سیستم دایمی و قوی برای آبکشی کارگاه استخراج، در شرایطی که میزان آب ورودی به معدن متغیر است ممکن است تجمع آب مشکلاتی را برای عملیات استخراج بوجود آورد.
ذخایر شیبدار
به علت وجود مشکل تردد و کار ماشینآلات در معدن، معمولاً از این روش در شیبهای بیش از 20 درصد (11 درجه) استفاده نمیشود. البته برای استفاده از این روش در ذخایر شیبدار دو شیوه اصلاحی به کار گرفته شده است که امکان کار تا شیبهای 30 درجه را فراهم میکند. این شیوهها یکی برای استفاده ریل و دیگری بدون ریل مناسب میباشند.
شیوه پلهای
این شیوه مخصوص شرایطی است که عملیات حمل مواد بدون ریل انجام شود. شکل کلی این روش در زیر نشان داده شده است.
در این شیوه استخراج از تونلهای دنبال لایهای انجام میشود که تقریباً افقی میباشند. پایهها در جهت شیب لایه آنقدر کوچک انتخاب میشوند که ماشینآلات حفاری و بارگیری بتوانند به راحتی در کارگاه استخراج تردد کنند. در این روش رابطه میان تونلهای دنبال لایه با مسیرهای شیبدار برقرار میشود.
شیوه شیبدار
شیوه شیبدار را میتوان در لایههای با شیب تا 30 درجه بکار برد. در این روش میتوان از ریل برای حمل مواد استفاده کرد. طریقه آمادهسازی به این صورت است که ابتدا تونلهای دنبال لایه در امتداد لایه با شیب مناسب برای ریل حفر میشود. فاصله این تونلها به فاصله حمل توسط اسکریپر در داخل کارگاه بستگی دارد و معمولاً در حدود 150 متر است.
سپس هر کارگاه برای استخراج موادمعدنی با بجا گذاشتن پایه آمادهسازی میشود. در این شیوه کارگاه استخراج به صورت شیبدار طراحی میشود و شیب کف کارگاه با شیب ذخیره برابر است. سپس اسکریپر برای حمل مواد از جبههکار تا بالای تونل حمل و نقل نصب میشود. همانطور که در شکل زیر نشان داده شده است مواد پس از استخراج توسط اسکریپر به محل بارگیری واگنها حمل میشوند.
در این شیوه ممکن است برای استخراج سنگهای سخت عملیات حفاری و آتشکاری انجام شود. در این صورت برای حفاری از دستگاههای حفاری دستی و در صورت امکان دستگاه حفاری جامبو استفاده میشود. شروع عملیات در داخل کارگاه از تونل حمل و نقل و پیشروی آن در خلاف شیب لایه است. یکی از دلایل عدم استفاده از این روش در شیبهای بیشتر نیاز به کار پرسنل بیشتر است که موجب کاهش راندمان عملیات میشود.
شیوه سینهای
به کارگیری شیوه سینهای موجب شد تا با استفاده از روش کارگاه و پایه تمامی مادهمعدنی داخل کارگاه استخراج شود و نیازی به به جا گذاشتن پایه از جنس مادهمعدنی در داخل کارگاه نباشد. در این شیوه هر کجا که نیاز به بجا گذاشتن پایه باشد، از پایه مصنوعی استفاده میشود و به این ترتیب بجای ماده معدنی از ابزار نگهداری استفاده میشود و تمام مادهمعدنی استخراج میشود.
از این روش به طرق گوناگون در معادن مختلف در جهان استفاده شده است. ولی نوع کلاسیک آن در استخراج ذخایر طلا در آفریقای جنوبی بکار گرفته شده است. در این روش مخصوصاً استخراج ذخایر لایهای با شیب کمتر از زاویه قرار مواد استخراج شده به خوبی استفاده میشود. ارتفاع کارگاه به صورت نمونه میتواند در حدود 2/5 متر باشد.
انتخاب شیوه سینهای در مقایسه با روش سنتی کارگاه و پایه به عوامل زیر وابسته است:
- مادهمعدنی در عمق زیاد قرار دارد و مقاومت مواد زیاد نیست. در این شرایط بازیابی روش سنتی کارگاه و پایه به میزان قابل توجهی کاهش مییابد و گاهاً غیر اقتصادی خواهد بود.
- کنترل زمین به خوبی انجام نمیشود. در این حالت ممکن است ایمنی این روش به علت امکان تخریب ناگهانی پایهها در قسمت استخراج کم باشد.
- بالا بودن هزینه کنترل سطح در مناطقی که زمین ضعیف است و عمق کارگاه زیاد است.
- ذخیره برای استخراج به روش جبههکار طولانی مناسب نیست.
این شرایط همگی در معادن طلای آفریقای جنوبی وجود دارد. در این معادن به علت عمیق بودن کارگاه استخراج میزان فشار با سقف کارگاه آنقدر زیاد است که امکان استفاده از پایه طبیعی در شرایط اقتصادی وجود ندارد. در این معادن برای حفر چالهای انفجاری از چالزنهای دارای چهار بازوی حفاری هر یک به طول 2/1 متر استفاده میشود.
چالها عمود بر جبههکار حفر میشوند و پس از خرجگذاری با چاشنیهای الکتریکی منفجر میشوند. مواد کنده شده با استفاده از اسکریپر به داخل تونل حمل کشیده میشوند. در این قسمت واگنهای حمل مواد بارگیری میشوند. نگهداری سقف قبل و بلافاصله پس از آتشکاری انجام میشود. برای نگهداری ممکن است از پایههای هیدرولیکی و یا اصطکاکی استفاده شود.
راندمان عملیات در این شیوه زیاد نیست در معادن طلای آفریقای جنوبی میزان استخراج به ازای هر نفر کارگر زیرزمینی در شیفت بین 0/9 تا 4/5 تن است. این معیار در معدن راندون در ایالت یوتای امریکا در حدود 7/6 تن است که برای این روش بسیار عالی است.
در مناطقی که سقف از استحکام کمی برخوردار است این روش به خوبی قابل استفاده است و با توجه به اینکه تمام مواد معدنی از کارگاه استخراج میشوند مزیت بزرگی برای این شیوه محسوب میشود.
مزایای روش کارگاه و پایه
- امکان استفاده از ماشینآلات مختلف در کارگاه وجود دارد. با این خاصیت میتوان از فنآوری جدید و مکانیزاسیون بالا استفاده کرد
- استخراج بصورت انتخابی انجام میشود و تا حدود زیادی میتوان از استخراج باطله و مواد کم ارزش خودداری کرد
- آمادهسازی روش کم است و تقریباً پس از دستیابی به ماده معدنی تولید انجام میشود
- تعداد جبههکارها میتواند زیاد باشد و این باعث میشود تا در صورت نیاز تولید را به میزان زیادی تغییر داد
- بسیاری از تجهیزات مورد استفاده قابلیت جابجایی زیاد دارند و انتقال آنها از یک مکان به مکان دیگر بدون دشواری انجام میشود. به این ترتیب پتانسیل تولید بیشتر فراهم است
- روش به کارگر زیاد نیاز ندارد. اگر چه در این روش به تخصصهای زیادی نیاز است
- تولید به ازای هر نفر در شیفت بین 45 تا 63 تن میباشد
- در بسیاری از شرایط اختلاط موادمعدنی با باطله اندک است. اختلاط فقط در مواردی که برای کنترل سقف اقدام به تخریب یا پر کردن میکنیم پیش میآید
- در صورت طراحی صحیح نشست سطح زمین مشکلی را بوجود نمیآورد
معایب روش کارگاه و پایه
- تا 30 درصد از موادمعدنی به عنوان پایه به جا گذاشته میشوند که معمولاً امکان بازیابی آنها وجود ندارد
- طراحی تهویه کارگاه معمولاً دشوار است
- برای کنترل سقف ممکن است عملیات زیادی را انجام دهیم
- وجود آب ممکن است دشواریهایی را به دنبال داشته باشد