سلسله تاقدیسهای فشرده شده کوههای زاگرس در جنوب غربی ایران مثال بارز تاقدیسهای فشرده شده و نفت ده در جهات میباشد. شانزده تاقدیس آن از جمله نفتگیرهای عظیم بوده که محتوی بیش از 500 میلیون شبکه نفت قابل استخراج و یا 3.5 تریلیون فوت مکعب گاز قابل استخراج است. سازند آسماری (میوسن زیرین) افق اصلی تولید کننده نفت ده در نواحی نفت خیز محسوب میشود.
تاقدیسهای متراکم شده
تاقدیسهای متراکم شده حاصل بخش پوستهای است. کشش پوستهای سبب پیدایش ساختمان هورست و گراین میشود. سنگهای آذرین زیر لایه ، موثر از کشش پوستهای به صورت هورست و گرابن در آمده و در همان حال ، رسوبات فرورفتگیهای توپوگرافی در حال تشکیل را پر میکند. بدین ترتیب تاقدیسهای در اثر گذشت زمان در اعماق زمین و در حد فاصل لایههای رسوبی فوقانی و سنگهای زیر لایه تحتانی بوجود میآید.
سنگ شناسی لایههای تاقدیس ، نظریه متفاوت بودن عمق حوضه رسوبی متغیر میباشد. اصولا رخسارههای کم عمق آهکی و مرجانی و یا رسوبات ماسهای آواری قسمتهای بالای تاقدیس را تشکیل داده و بخشهای پایینتر به ترتیب به گلهای آهکی و گلهای آواری تبدیل میشود. مثال بارز تاقدیسهای متراکم شده نفتگیرهای تاقدیسی عمیق در دریای شمال میباشد. تاقدیسهای متراکم شده دارای شکل نامنظم بوده و تاریخچه طولانی تشکیل آنها حکایت از گسل خوردگی و تحرکات پی سنگ دارد.
شناسایی تاقدیسهای چین خورده
تاقدیس ممکن است در برگیرنده ضخامت قابل ملاحظهای از لایهای خاص بوده و سازندهای گوناگونی را در برگیرد. تناوب لایههای تراوا و متخلخل در یک ستون چینه شناسی ممکن است در حین چین خوردگی به شکل تاقدیس در آمده و نفتگیرهای متعددی را تشکیل دهد. تاقدیسهای کم عمق را در ابتدا میتوان با نقشه برداری و زمین شناسی سطحی شناسایی کرد. تغییرات حاصله از تغییر شکل ، چین خوردگی ، گسل خوردگی را باید با بکارگیری روشهای اکتشافی لرزه نگاری ، حفر چاه و گرفتن مغزه اصلاح کرد.
نفتگیرهای چین خورده از نظر شکل بسیار متنوع میباشد. شکل این نفتگیرها از گنبدهای کاملا مدور تا تاقدیسهای گشیده و باریک و تاقدیسهای نامتقارن و بر گسسته تغییر میکند. غالب مخازن چین خورده تحت تاثیر گسل خوردگی ، شکستگیها و درزها نیز قرار میگیرد. بسیاری از گسلها مخازن چین خورده در سطح ظاهر شده و ردیابی آنها در زیرزمین برون حفاریهای مکررو تهیه نقشههای دقیق زمین شناسی امکان پذیر نمیباشد.
نفتگیرهای حاصله از گسل خوردگی
گسل خوردگی بطور غیر مستقیم نقش اساسی در ایجاد نفتگیر ایفا میکند. گسل در اکتشاف و استخراج مخازن نفت از نظر عامل سد کننده و بازدارنده سیال همچنین عامل انتقال و فراهم آورنده معبری تراوا جهت عبور سیال مورد سوال بوده است. برای مثال ، گسل خوردگی در سنگهای غیر شکننده بیشتر نقش سر کننده داشتههای شنگهای شکننده و خرد شونده ، رل معبری تراوا را ایفا میکند. گسل خوردگی در سنگهای شکننده ممکن است با توسعه درزها در سنگ همراه بشود، که خود عامل موثر در تراوایی و ذخیره سازی سنگ محسوب میشود مشروط بر این که همزمان با پیدایش درز در سنگ ، عوامل ثانویه از جمله سیمان شدگی فضاها را پر نکرده باشد.
گسلها در ماسه و شیل سخت نشده. نقش سد کننده را تا حدودی ایفا میکند. به خصوص زمانی که مواد رسی فضاها و معابر مرتبط با سطح گسل را فرا گیرد. عامل بازدارنده ممکن است حتی دو لایه ماسه سنگ کاملا تراوا را از یکدیگر نیز متمایز سازد. نفتگیر ممکن است در ارتباط با گسلهای کششی در حال رشد که حرکت گسل همزمان با تشکیل رسوبات باشد بوجود آید. در این حالت ضخامت لایه تراوا در یک سمت گسل به مراتب بیشتر از ضخامت آن لایه در سمت دیگر گسل میشود.
نقش شکستگیها و درزها در تجمع نفت
سنگهای متراکم ، سخت و شکننده و تحت تاثیر فشارهای وارده شکسته و خود میشود. درزها و معابر ایجاد شده مکان مناسبی جهت عبور و جایگزینی نفت و گاز میباشد تاثیر شکستگی و درزها در تولید و بهره دهی مخازن نفت سازند آسماری کاملا معموس بوده است. سازند آسماری که مخزن عظیم و بینظیر نفت در دنیا مییاشد بطور عمده از آهک دانه ریز و متراکم تشکیل شده سازند آسماری در حین و همزمان چین خوردگیهای زاگرس دچار شکستگیهای فراوان شده و شکستگیهای موجود عامل اصلی ذخیره سازی و تولید از این سازند میباشد.
تولید غیر عادی و بیش از اندازه متعارف تعدادی محدود از چاههایی که به مخازن آسماری رخنه کردهاند در ارتباط مستقیم با بخشهای شکسته شده این سازند است. لایههای غیر تراوا نقش پوش سنگ را ایفا کرده و لایههای تراوای قطع شده در دو طیف گسل امکان مهاجرت هیدروکربور را متغیر میسازد. و تجمع نفت در تاقدیسهای خورده تا ساختارهای به شدت گسل خورده دیده شده است. هر ساختار ممکن است حاوی چند بستگی ساختمانی بوده و به منحنیهای ساختمانی بسته بودن گسل خوردگی ، ناودیس و یا یک یا چند گسل خوردگی ، ناودیس و یا یک یا چند گسل محصور بشود