ارتباط کانسارسازی با تکتونیک صفحه ای
کاربرد نظریه تکتونیک صفحهای در اکتشاف ذخایر معدنی از جمله موارد مهم در علم زمین شناسی اقتصادی است. تکتونیک صفحهای برای زمینشناسانی که در خصوص اکتشاف ذخایر معدنی فعالیت میکنند، افقی را گسترده است که به کمک آن میتوانند محیطهای زمین شناسی خاص را با موقعیت مکانی ذخایر معدنی خاص مرتبط نمایند (بیرلین 1 و همکاران، 2002 و ریچاردز 2، 2003). به علاوه، استفاده از تکتونیک صفحهای، امروزه در اکتشاف ذخایر معدنی کوچک و پوشیده شده توسط خاکهای سطحی کمک شایانی نموده است (کری 3، 2009).
بر طبق نظریه تکتونیک صفحهای (زمین ساخت ورقی)، کره زمین از صفحاتی تشکیل شده که لیتوسفر نامیده میشوند. این صفحات نسبت به یکدیگر حرکت نموده و در اثر این حرکات، فعالیتهای آذرین، دگرگونی، کانسارسازی و غیره رخ میدهد.
در پشتههای میان اقیانوسی، صفحات از یکدیگر دور میشوند و در مناطق فرورانش (مرزهای همگرا)، صفحات به یکدیگر نزدیک میشوند. این دو محل، یعنی پشتههای میان اقیانوسی و مناطق فرورانش، از جمله مهمترین محیطهای تکتونیکی به شمار میروند که موقعیت جهانی ذخایر معدنی را کنترل میکنند.
سن نسبتاً جدید پوستههای اقیانوسی (مزوزوئیک و سنوزوئیک) نشان میدهد که در طول تاریخ زمین، پوستههای اقیانوسی به کرات تولید شده و از بین رفتهاند. این باز شدن و بسته شدن دورهای اقیانوس را چرخه ویلسون مینامند. مراحل مختلف چرخه ویلسون نشان داده شده است.
این چرخه با شکسته شدن اولیه یک پوسته قارهای پایدار (کراتون) آغاز شده و با نازک شدن لیتوسفر قارهای ادامه مییابد که نتیجه این نازک شدگی، ایجاد ریفت (کافت) در آن است با ادامه نازک شدن پوسته قارهای، دو بخش قاره از یکدیگر جدا شده و یک پوسته اقیانوسی جدید در محل جدایش این دو تشکیل میگردد. همچنین، در حاشیه قاره نیز ممکن است تعدادی ریفت تشکیل گردد.
در پاسخ به برخورد صفحات، بازشدگی حوضه اقیانوسی متوقف شده که این امر به نوبه خود میتواند سبب فرورانش در حاشیههای قارهای ریفتی شده گردد. در نتیجه فرورانش ایجاد شده در هر یک یا هر دو حاشیه قاره، حوضه اقیانوسی کم کم شروع به بسته شدن میکند. این مرحله تا برخورد دو قاره و بسته شدن کامل حوضه اقیانوسی ادامه مییابد. برخورد قاره- قاره منجر به تشکیل کوهزاییهای تیپ هیمالایا و بیرون زدن سنگهای عمیق پوستهای میگردد. در این هنگام به منظور ثابت ماندن مساحت زمین، عمل فرورانش بایستی در حاشیههای سایر قارهها آغاز شود (کری و همکاران، 2009).
در اینجا، شش محیط تکتونیکی و کانسارسازی مربوط به آنها مورد بررسی قرار خواهند گرفت که عبارتاند از:
- الف) حوضههای داخلی، کافتها (یا ریفتهای) داخل قارهای و اولاکوژنها
- ب) حوضههای اقیانوسی و پشتههای میان اقیانوسی
- ج) حاشیههای غیرفعال قارهای
- د) محیطهای مرتبط با فرورانش
- ه) محیطهای گسلهای امتداد لغز
- و) محیطهای برخورد
از سایر محیطهای تکتونیکی مهم که با کانسارسازی در ارتباط میباشند، میتوان به نقاط داغ (که نشان دهنده محل زبانههای گوشتهای هستند) اشاره نمود.
حوضههای داخلی، کافتهای داخل قارهای و اولاکوژنها
به طور کلی دو نوع حوضه رسوبی در درون قارهها وجود دارد. اول حوضههای رسوبی عظیم با طول بیش از یک هزار کیلومتر و نسبتاً باریک و دوم، درههای کافتی مجاور گسل. در اینجا به تشریح هر یک از حوضههای مذکور میپردازیم.
موقعیت مراکز گسترش اقیانوسی و مرز صفحات همگرا و محیطهای تکتونیکی مرتبط با آنها (ایوانز، 2000).
– حوضههای داخل قارهای (حوضههای داخل کراتونی)
حوضههای داخل قارهای عموماً شامل رسوبات قارهای بوده و اغلب این رسوبات ممکن است درون دریاچههای بزرگ رسوب نمایند. از حوضههای داخلی مهم موجود در آمریکای شمالی، میتوان به خلیج هودسون اشاره نمود که توسط دریا به زیر آب فرو رفته و ممکن است رسوبات دریایی در آن تشکیل شود. در بعضی از حوضههای داخلی مناطق قارهای، پیشرویهای دریایی با کانیسازی همراه میباشند که از این میان میتوان به کمربند کوپرشیفر پرمین واقع در اروپای شمالی اشاره نمود.
از دیگر کانسارهای مربوط به چنین محیطهایی میتوان به کانسارهای اورانیم نوع دگرشیبی و ماسه سنگی و نیز پلاسرهای رودخانهای، دریاچهای و بازماندی اشاره نمود. حوضههای داخل قارهای فانروزوئیک اغلب از نظر وجود کانسارهای تبخیری، قابل توجه میباشند که از این میان میتوان به حوضه تبخیری میشیگان به سن سیلورین اشاره نمود. حوضههای تبخیری از نقطه نظر تولید کربنات پتاسیم و سدیم دارای اهمیت زیادی هستند (ایوانز، 2000).
از جمله کانسارهای موجود در کراتونها یا پوستههای قارهای پایدار آرکئن میتوان به ذخایر سولفید تودهای آتشفشان زاد (تیپ کوروکو)، سولفیدهای مس- روی-سرب، ذخایر طلا و کانسارهای سولفید نیکل کماتیتی واقع در کمربند سنگهای سبز اشاره نمود. بر اساس مطالعات انجام شده (به عنوان مثال، دو روند و همکاران، 1997)
چرخش سیالات در زمان آرکئن نسبت به دورانهای دیگر تاریخ زمین در مقیاس بزرگتری رخ داده است که همین امر، تشکیل کانسارهای گرمابی را تحت تأثیر قرار داده است (کری و همکاران، 2009).
سازندهای آهن نواری (BIF) در کراتونهای آرکئن بسیار معمولااند، اگر چه در سنگهای جوانتر با سن دونین نیز ممکن است حضور داشته باشند. کانسارهای آهن نواری تیپ آلگوما با توالی آتشفشانی واقع در محیطهای پشت قوسی همراه بوده،
در حالی که کانسارهای تیپ سوپریور با توالیهای رسوبی نهشته شده بر روی فلات قارههای حواشی قارههای ریفتی شده دیده میشود (کری و همکاران، 2009). از سایر کانسارهای واقع در حوضههای داخل کراتونی میتوان به اکسیدها یا کربناتهای لایهای منگنز (کانسار نیکوپول در روسیه) اشاره نمود (لازنیکا، 2010).
– گنبدها، ریفت ها و اولاکوژن ها
تشکیل گنبدها، ریفتها و اولاکوژنها در نتیجه متورم شدن مناطق قارهای و ایجاد کشش صورت میپذیرد که این امر به نوبه خود منجر به گسترش درههای ریفتی سه تایی که با یکدیگر زاویه 120 درجه میسازند میگردد. معمولاً دوتا از این درههای ریفتی یا شکستگیها فعال شده و به اقیانوس تبدیل میشوند و شکستگی سوم غیرفعال باقی میماند.
این شکستگی غیرفعال را اولاکوژن یا بازوی ناموفق مینامند. البته در مواردی ممکن است که هر سه شکستگی فعال بوده که در این حالت به پوسته اقیانوسی تبدیل میگردند و یا این که هر سه شکستگی به صورت غیرفعال باقی مانده و پوسته اقیانوسی تشکیل نمیشود. این گونه ساختمانهای گنبدی در روی زبانهها یا پلومهای گوشتهای یا نقاط داغ تشکیل میگردند.
اولاکوژن یا بازوهای ناموفق امروزی در دو انتهای دریای سرخ واقع گردیده و خلیج سوئز یکی از این بازوها میباشد (ایوانز، 2000). در واقع، دریای سرخ یک حوضه اقیانوسی جوان است و کانسارهای جدیدی در پشته میان اقیانوسی واقع دربخش میانی آن تشکیل میگردند که از جمله آنها میتوان به ذخایر روی، مس و سرب اشاره نمود.
این فلزات منشأ آتشفشانی داشته و در نتیجه چرخش آبهای دریایی گرم شده به درون سنگهای آتشفشانی و شستشوی فلزات از این سنگها و ورود آنها به شورابهای کف دریا تشکیل شدهاند (کوان و کان 3، 1988). بسیاری از این کانسارها در اطراف دودخانهای سیاه و سفید تشکیل میگردند. دودخانهای سیاه به دهانههای واقع در کف دریا اطلاق میشود که ذرات پیروتیت از آن به خارج پرتاب شده و منجر به تولید کانسنگهایی غنی از روی یا آهن به همراه مقادیر کمتری کبالت، سرب، نقره و کادمیم میشود (شکل زیر). در دودخانهای سفید، مقدار مواد سولفیدی اندک بوده و ماده اصلی ته نشین شونده در آنها باریت است (کری و همکاران، 2009).
شکل فوق نمودار شماتیک توسعه یک اولاکوژن. الف) توسعه سه دره ریفتی با زاویه 120 درجه، ب) سه عدد ریفت مذکور تبدیل به حاشیههای صفحات فزاینده میگردند، ج) یکی از بازوها در نتیجه فرورانش حاشیهای بسته میشود، د) حاشیه قاره با زون فرورانش برخورد نموده و کمربند کوهزایی تشکیل میشود و بازوی ناموفق به صورت یک اولاکوژن باقی میماند (ایوانز، 2000).
زبانههای گوشتهای ممکن است باعث ذوب پوسته قارهای گردیده و منجر به تشکیل تودههای نفوذی گرانیتی شوند. به عنوان مثال میتوان از گرانیت کابو در برزیلنام برد. کانسارهای قلع نیز همراه با گرانیتهایی دیده میشوند که تشکیل آنها را به نقاط داغ نسبت میدهند. همچنین کانسار نیکل- مس سادبوری کانادا در بالای یک نقطه داغ تشکیل شده است و ایجاد نقاط داغ را در ارتباط با برخورد سنگهای آسمانی میدانند که سبب ایجاد وضعیت غیرعادی در گوشته واقع در زیر این مناطق گریده است. کانسارهای آهن و تیتانیم همراه با آنورتوزیتها نیز در نتیجه قرار گرفتن قاره بر روی نقاط داغ و تورم قاره حاصل میشوند (ایوانز، 2000).
از جمله کانسارهایی که در نتیجه قرار گرفتن قاره بر روی نقاط داغ و تورم قاره حاصل میشوند میتوان به کانسار بوشولد در آفریقای جنوبی اشاره نمود که مقادیر زیادی کروم و پلاتین از آن استحصال میگردد (ایوانز، 2000). به علاوه، تشکیل کانسارهای نیکل، مس و عناصر گروه پلاتین نیز میتواند با تشکیل ماگماتیسم بازی-فوق بازی موجود در ایالتهای آذرین بزرگ در ارتباط باشد. از جمله این ذخایر میتوان به کانسار نوریلسک واقع در سیبری اشاره نمود که در حال حاضر حدود 70 درصد پالادیم دنیا از آن استخراج میشود (نالدرت 2، 1999).
با تشکیل ریفت در پوسته قارهای، سنگهای آذرین آلکالن و پرآلکالن درون پوسته جایگزین شده و گرادیان زمین گرمایی بالا میرود. در نتیجه این ماگماتیسم و چرخش سیالات گرمابی حاصل از آن، مواد معدنی تشکیل میگردند. از جمله سنگهای آذرین تشکیل شده در این مناطق میتوان به کربناتیتها، و از عناصر موجود در این محیط میتوان به فسفر (به شکل آپاتیت)، نیوبیم (به شکل پیروکلر)، عناصر نادرخاکی (مونازیت و باستنازیت)، مس، اورانیم، توریم و زیرکن اشاره نمود.
به عنوان مثال، فعالیت آذرین آلکالن و کربناتیتهای همراه آن در منطقه کولا (روسیه) ممکن است در ارتباط با فعالیت نقاط داغ باشد. به عنوان مثال میتوان از کانسارهای Nb ،REE و Cu به صورت افشان درون کربناتیتها نام برد (لازنیکا، 2010). از سایر کانسارهای مرتبط با نقاط داغ داخل قاره میتوان به تشکیل کیمبرلیتهای حاوی الماس (کری و همکاران، 2009)، کانسارهای Ti ،Fe و V موجود در تودههای بازی و فوق بازی، مس طبیعی در بازالتهای دگرگونی، و عناصر گروه پلاتین (PGE) افشان در لایههای ماگمایی نیز اشاره نمود (لازنیکا، 2010).
نمایش انواع کانسارهای موجود در نقاط داغ داخل قاره و ریفتهای اولیه (کری و همکاران، 2009).
از جمله ذخایری که مستقیماً در ارتباط با ماگماتیسم موجود در مناطق ریفتی میباشند میتوان به کانسارهای مولیبدن تیپ رگهای و پورفیری همراه با گرانیتهای ساب آلکالن، کانسارهای مس- نیکل همراه با تودههای نفوذی بازیک و کانسارهای مس گرمابی اشاره نمود (کری و همکاران، 2009). به همراه رسوبات مرتبط با ریفت، ذخایر مس لایهای شکل عظیم با افقهای شیل و ماسه سنگ دیده میشوند.
عقیده بر آن است که این کانسارهای افشان، در طول اولین پیشروی دریا به درون قاره و متعاقب آن، تشکیل افقهای شیل و ماسه سنگ قرمز تشکیل شده و منشأ فلزات موجود، از بازالتهای غنی از مس موجود در ریفت، تحت تأثیر جریان حرارتی ریفت در نظرگرفته شده است (کری و همکاران، 2009). کانسارهای باریت، سرب و روی با سنگ میزبان کربناتی نیز در ریفتهای داخل قارهای و حاشیههای قارهای ریفتی شده یافت میگردند که از انواع آنها میتوان به کانسارهای تیپ دره میسی سی پی آمریکای شمالی اشاره نمود.
از سایر کانسارهای موجود در این مناطق میتوان به کانسارهای تبخیری، کانسارهای منگنز (نظیر آن چه که در دریای سرخ تشکیل میگردد) و شورابهای غنی از فلز اشاره نمود (نقل از کری و همکاران، 2009). البته اخیراً تلاشهای زیادی صورت گرفته است تا گستره وسیعی از کانسارهایی که مرتبط با ماگماتیسم محیطهای ریفتی قارهای میباشند را به تأثیر زبانههای (پلومهای) گوشتهای صعودی نسبت دهند (پیراجنو 1، 2004).
نمایش انواع کانسارهای موجود در مناطق ریفت داخل قارهای (کری وهمکاران، 2009).
حوضههای اقیانوسی و رشته کوههای میان اقیانوسی
حدود 75 درصد سطح زمین را اقیانوسها پوشاندهاند. پوستههای اقیانوسی در امتداد رشته کوههای میان اقیانوسی تولید شده و این مواد گوشتهای بیرون ریخته، سبب جابهجایی صفحات اقیانوسی واقع در دو طرف پشته میان اقیانوسی گردیده و در نتیجه، مواد مورد نیاز جهت رشد صفحات را فراهم میکنند. در لایههای مختلف پوسته اقیانوسی نشان داده شده است.
تعدادی از کانسارها ممکن است درون پوسته اقیانوسی و همراه با زایش آن تشکیل گردند. به عنوان مثال میتوان از افیولیتها نام برد که به عنوان قطعاتی نابرجا از لیتوسفر اقیانوسی یا حوزه پشت قوسی میباشند که به صورت تکتونیکی و در طول کوهزاییهای ناشی از برخورد، بر روی پوسته قارهای رانده شدهاند که از مهمترین آنها میتوان به کمپلکس ترودوس در قبرس به عنوان جایگاه کانسارهای سولفید تودهای (VMS) و افیولیت اسماعیل در عمان اشاره نمود
پوسته اقیانوسی از سه لایه تشکیل گردیده که مشخصات هر یک از آنها از بالابه پایین به قرار زیر است (ایوانز، 2000 و کری و همکاران، 2009):
لایههای مختلف پوسته اقیانوسی و کانسارهای تشکیل شده در این محیط (کری و همکاران، 2009).
الف) لایه شماره 1: این لایه از سنگهای رسوبی به ضخامت تقریبی یک کیلومتر تشکیل شده است. از جمله کانسارهایی که در این بخش از پوسته اقیانوسی تشکیل میشود میتوان به گرهکها یا نودولهای منگنز اشاره نمود که حاوی عناصری از قبیل منگنز، مس، نیکل و کبالت میباشند. همچنین خاکسترهای آتشفشانی همراه با کانیسازی آهن نیز ممکن است در این لایه وجود داشته باشند.
ب) لایه شماره 2: این لایه از بازالتهای بالشی (پیلولاوا) تشکیل شده و ضخامت آن بین چند صدمتر تا چند متر متغیر است. از جمله کانسارهایی که در این بخش از پوسته اقیانوسی تشکیل میگردد میتوان به کانسارهای سولفید تودهای تیپ قبرس (VMS) اشاره نمود این کانسارها در نتیجه ته نشست از سیالات گرمابی که حین چرخش در سنگهای آتشفشانی، فلزات را از درون آنها شسته و با خود حمل نمودهاند، به وجود آمدهاند (کری و همکاران، 2009).
انواع کانسارهای تشکیل شده در پشتههای میان اقیانوسی (روب، 2005).
ج) لایه شماره 3: این لایه به ضخامت 10 کیلومتر از دایکهای صفحهای و دیابازی و سنگهایی همچون دونیت، پریدوتیت و هارزبورژیت سرپانتینی شده به همراه گابرو، نوریت، تروکتولیت و کرومیتیت تشکیل یافته است. این سنگها دانه متوسط تا دانه درشت بوده و تا حدودی حالت لایهای دارند. کانسارهای کرومیت تیپ انبانی یانیامی، اساساً درون هارزبورژیتهای تکتونیزه و نیز بخش پایینی کومولاهای فوق بازی و نیز به شکل تودههای صفحهای در بین دونیتها و هارزبورژیتهای گوشته لیتوسفری فوقانی دیده میشوند. این ذخایر ممکن است یا در نتیجه ذوب بخشی مواد گوشتهای اولیه و یا توسط تفریق بلورین درون محفظه ماگمایی واقع در زیر پشتههای اقیانوسی به وجود آیند. همراه با این ذخایر، سولفیدهای نیکل و پلاتین نیز یافت میشوند. (کری و همکاران، 2009).
از سایر کانسارهایی که همراه با مجموعههای افیولیتی و پوستههای اقیانوسی یافت میگردند میتوان به کانسارهای لاتریتی نیکل اشاره نمود که در سنگهای فوق بازی هوازده یافت میگردند. به علاوه، کانسارهای غیرفلزی تالک، آزبست، منیزیت و نیز کانسارهای سولفیدی مس و نیکل نیز از جمله کانسارهای موجود در سنگهای افیولیتی و مرتبط با پوستههای اقیانوسی میباشند
حاشیههای غیرفعال قارهای
با گسترش اقیانوس، دو قاره به تدریج از یکدیگر دور میشوند و دو طرف ریفت اصلی، به صورت حاشیههای غیرفعال در میآیند. نوع رسوباتی که بر روی سکوی قارهای تشکیل میگردد بستگی به عرض جغرافیایی و آب و هوا دارد. در گذشته، سکوهای عرضهای پایین جغرافیایی اغلب با توالیهای کربنات پوشیده شده و این رسوبات، میزبان کانسارهای فلزات پایه همزاد و غیرهمزاد نظیر کانسارهای تیپ ده میسی سی پی و کانسارهای تیپ آلپی میباشند.
از سایر کانسارهای موجود در این مناطق میتوان به کانسارهای مس و سرب- روی با سنگ میزبان ماسه سنگی و نیز کانسارهای منگنز و فسفریت رسوبی و تشکیلات آهن نواری تیپ سوپریور اشاره نمود (ایوانز، 2000). کانسارهای Zn ،Pb و Ag با سنگ میزبان رسوبی (نظیر کانسار مونت ایسا در استرالیا) نیز در محیط ریفتهای واقع در حاشیههای غیرفعال قارهای تشکیل شدهاند (لازنیکا، 2010).
کانسارهای مرتبط با مناطق فرورانش
در مناطق فرورانش که پوسته اقیانوسی به درون گوشته فرو میرود، عمل ذوب صورت پذیرفته که در نتیجه مقادیر زیادی ماگما ایجاد میگردد. بخشی از این ماگما به سطح زمین راه یافته و جزایر قوسی و رشته کوههای آتشفشانی حاشیه قارهای نظیر کوههای آند را تشکیل داده و بخشی نیز تودههای نفوذی عمیق را تشکیل میدهد.
در محیطهای فرورانش، چندین شکل کانسارسازی وجود داشته که انواع آنها بستگی به جنس لیتوسفر بالایی (لیتوسفر قارهای یا اقیانوسی) دارد. در چنین محیطهایی، نقش ماگماها در تشکیل کانسارهای گرمابی توسط هدن کوئیست و لوونسترن ( 1994) موردبررسی قرار گرفته است.
انواع کانسارهای تشکی لشده در مناطق فرورانش جزایر قوسی و مناطق اطراف آن (ایوانز، 2000).
از جمله مهمترین کانسارهایی که در مناطق فرورانش تشکیل میگردند، میتوان به کانسارهای مس و مولیبدن پورفیری اشاره نمود که فرایندهای ماگمایی و تکتونیکی بسیاری در تشکیل آنها نقش دارند (ریچاردز 2، 2003). کانسارهای پورفیری در ارتباط با گرانیتوئیدهای تیپ I میباشند که در طول زون بنیوف و یا در گوه گوشتهای بالای آن تولید میشوند. یکی دیگر از کانسارهای همراه با مناطق فرورانش اقیانوسی، کانسارهای سولفید تودهای (ماسیوسولفید)، لایهای شکل روی- سرب و مس تیپ کوروکو میباشند.
این کانسارها در محیطهای دریایی کم عمق و به صورت بین لایهای با پیروکلاستیکها و گدازههای سیلیسی کالک-آلکالن یافت میشوند. بر اساس نظر هالباچ و همکاران (1989) این کانسارها در حوضه پشت قوس تشکیل میشوند. این دسته از ذخایر معدنی ممکن است توسط چشمههای داغ و شور زیردریایی که در مراحل پایانی تفریق ماگمایی از سیالات آبکی حاوی ماده معدنی، جدا شده و به کف دریا صعود کردهاند نهشته شده باشند. مدل دیگر تشکیل این کانسارها، شستشوی سنگهای آذرین قدیمیتر است. کانسارهای تیپ کوروکو ممکن است در نتیجه برخورد قاره- جزیره قوسی بر روی قاره رانده شوند (کری و همکاران، 2009).
انواع کانسارهای تشکیل شده در الف) محیطهای فرورانش تیپ آند و ب) محیطهای جزایر قوسی و حوضه بین قوسی (کری و همکاران، 2009).دسته دیگری از ذخایر سولفید تودهای تحت عنوان تیپ بسشی ممکن است در یک محیط دراز گودالی یا یک محیط کششی تشکیل گردند (شکل زیر) (کری وهمکاران، 2009)
انواع کانسارهای مرتبط با جزایر قوسی و حوضه پشت قوس (کری وهمکاران، 2009).
چندین تیپ کانسار وجود دارد که خاص محیطهای فرورانش تیپ آند است که از جمله آنها میتوان به کانسارهای سولفید مس چینه کران اشاره نمود (نظیر شیلی) که ارتباط نزدیکی با آتشفشانهای کالک آلکالن داشته و همراه با گدازههای آندزیتی پورفیری یافت میشوند. همچنین، در محیط پشت قوس مناطق فرورانش تیپ آند در اقیانوس آرام، کمربندهای گرانیتی وجود دارند که شامل ذخایر قلع و تنگستن به همراه مولیبدن، بیسموت و فلوریت میباشند (کری و همکاران، 2009).
در حوضههای پشت قوسی قارهای، کانسارهای طلا و نقره تیپ رگهای معمولاند. این کانسارها با آندزیتها، داسیتها و ریولیتها همراه بوده و معمولاً از شورابهای نشأت گرفته از فعالیتهای ماگمایی ناشی میشوند. از سایر کانسارهای مرتبط با مناطق فرورانش میتوان به اسکارنهای مس، تنگستن، مانیتیت و نیز کانسارهای طلای تیپ کارلین اشاره نمود. همچنین، درانواع کانسارهای مرتبط با ماگماهای کالک آلکالن تشکیل شده در مناطق فرورانش و نیز موقعیت تشکیل آنها نسبت به محل فرورانش نشان داده شده است (سلی و همکاران، 2005)
انواع کانسارهای مرتبط با ماگماهای کالک آلکالن تشکیل شده در مناطق فرورانش و نیز موقعیت تشکیل آنها نسبت به محل فرورانش (سلی و همکاران،2005)
کانسارهای مرتبط با گسلهای امتداد لغز (ترادیسی)
آن دسته از گسلهای امتداد لغز واقع در پوسته قارهای که به خوبی شناخته شدهاند، به ندرت با کانسارسازی همراهاند. گسلهای امتداد لغز میتوانند کانون جریانهای گرم بوده و به عنوان مجاری عبور محلولهای گرمابی عمل نمایند.
همچنین بسیاری ازکیمبرلیتهای آفریقای جنوبی در طول چنین خطوطی قرار گرفتهاند. از دیگر کانسارسازیهای واقع در امتداد این گسلها میتوان به نهشتههای Au ،Sb و Hg در چشمههای آب گرم اشاره نمود (لازنیکا، 2010). به عنوان مثال، تشکیل رگههای معدنی دارای کوارتز، کلسیت و استیبنیت واقع در پاکستان و نیز تودههای فوق بازی حاوی مس، نیکل، طلا، پلاتین و تیتان در مصر نیز در ارتباط با گسلهای امتدادلغز میباشند.
گسلهای امتداد لغز اقیانوسی نیز محیطهای مناسبی جهت کانسارسازی به شمار میآیند. علت این امر آن است که چنین محیطهایی ممکن است با جریانهای گرمایی بالایی همراه بوده و با ایجاد مجراهای قابل نفوذ و شدیداً شکسته شده، شرایط لازم برای چرخش رو به پایین آب دریا و متعاقب آن، مهاجرت رو به بالای سیالات کانسارساز را فراهم نمایند.
از جمله کانسارهای موجود در این مناطق میتوان به کنکرسیونهای سولفید آهن واقع در زون شکستگیهای رومانش واقع در بخش استوایی اقیانوس اطلس و همچنین شورابهای واقع در دریای سرخ در محل برخورد گسلهای ترادیسی با پشتههای میان اقیانوسی تشکیل میگردند اشاره نمود. به نظر میرسد که فلزات، در طول این گسلها بالا میآیند (کری و همکاران، 2009).
کانسارهای مرتبط با مناطق برخورد
برخورد قارهای، در نتیجه نزدیک شدن دو قاره و یا نزدیک شدن جزیره قوسی با قاره صورت میگیرد. بیشترین تأثیرات تکتونیکی هنگامی ایجاد میشود که قارهای که برروی صفحه در حال فرورانش قرار دارد، به یک حاشیه قاره و یا یک جزیره قوسی واقع بر روی صفحه فرارانده برسد. در چنین حالتی، فرورانش میتواند منجر به ذوب قطعه قارهای داغ گشته و نهایتاً گرانیتهای تیپ S را ایجاد کند.
در بسیاری از کمربندهای برخورد قارهای، گرانیتهای به شدت تفریق یافته این مجموعه، معمولاً در حین و یا بعد از حادثه برخورد، جایگزین میشوند و با کانسارسازی قلع و تنگستن همراه بوده این کانهزایی (نظیر گرانیتها) ممکن است از ذوب بخشی پوسته قارهای زیرین نشأت گرفته باشد (کری، 2009). کانسارهای غنی از طلا نیز میتوانند در حین مراحل تکامل کوهزایی تشکیل شوند (گروز 3 و همکاران، 2003).
کانسارهای اورانیم، خصوصاً نوع رگهای، ممکن است با گرانیتهای نوع S همراه باشند. متأسفانه همه گرانیتهای نوع S واجد کانسارسازی نیستند. علت این که بعضی از گرانیتهای نوع S با کانیسازی قلع و تعدادی دیگر با کانیسازی اورانیم و بعضی هم فاقد کانیسازی میباشند را میتوان به ژئوشیمی سنگهای اولیهای که این گرانیتها از آنها به وجود میآیند و نیز تاریخچه ماگماتیسم بعدی نسبت داد.
انواع کانسارهای مرتبط با مناطق برخورد قاره – قاره (تیپ هیمالایا)(کری و همکاران، 2009).
از سایر کانسارهای مرتبط با مناطق برخورد، میتوان کانسارهای سولفید تودهای (ماسیوسولفید) واقع در افیولیتها، و نیز کانسارهای کرومیت انبانی موجود در افیولیتها را نام برد که در مناطق گسترش کف اقیانوسی تشکیل و در مناطق برخورد، بر روی پوسته قارهای رانده میشوند (ایوانز، 2000 و کری و همکاران،2009). پلاسرهای قلع نیز بعضاً در محیطهای برخورد تشکیل میگردند (لازنیکا،2010). بعضی از کانسارها نیز در نتیجه برخورد شهابسنگ تشکیل میگردند که از جمله مهمترین آنها میتوان از کانسارهای سولفیدی Ni ،Cu و PGE در گابروهای هیبریدی (نظیر کانسار سادبوری کانادا) نام برد (لازنیکا، 2010).
منبع : زمین شناسی اقتصادی