عوامل اصلی وقوع زمين لغزش ها و سابقهی آن در ایران
ساختمانهای مسکونی یا پروژههای عمرانی نظیر؛ سدها، دیوارههای جانبی جادهها، معادن روباز، ترانشههای مخازن نیروگاههای برقابی، ترانشههای ورودی تونلها و فضاهای زیرزمینی، شیبها و ترانشههای پروژههای سطحی، ممکن است در مناطقی احداث شده باشند که در نزدیکی یا کنارشان شیروانیهای سنگی یا خاکی وجود داشته باشند. اگر این شیروانیها ناپایدار باشند، و ریزشی در آنها اتفاق بیفتد، میتواند خسارات جبران ناپذیری را در زمینهی اقتصادی و جانی در برداشته باشد؛ بنابراین پایدارسازی یا حذف این شیروانیها از اهمیت بالایی برخوردار است.
زمینلغزشها به عنوان یکی از مخاطرات طبیعی از اهمیت بالایی برخوردار میباشند، که حفظ پایداری آنها بهمنزلة جلوگیری از وارد آمدن خسارات جانی و مالی میباشد. در برخی موارد امکان پایدارسازی یا حذف زمینلغزش موجود نمیباشد، که در چنین شرایطی به ناچار ما تسلیم طبیعت شدهایم و بایستی محل احداث ساختمانهای مسکونی یا پروژههای عمرانی را تغییر دهیم.
البته گاها مشاهده شده است که در برخی مناطق با وجود خطر زمینلغزش، اقدام به ساخت شهرکهای مسکونی کردهاند. عوامل زیادی در ایجاد یک زمینلغزش دخیل هستند. یکی از این عوامل زلزلهها میباشند. از گذشتههای دور زلزلهها بهعنوان یکی از عوامل زمینلغزشها شناخته میشوند.
سابقهی زمین لغزش در ایران
کشور ایران یکی از مناطق لرزهخیز و کوهستانی جهان میباشد، بهطوریکه بخش مهمی از سازههای عمرانی یا معادن در این مناطق واقع شدهاند. این سازهها یا در مناطقی هستند که در کنارشان یک شیروانی سنگی یا خاکی قرار گرفته است که احتمال وقوع زمینلغزش را دارد یا برای ساختشان احتیاج به ایجاد شیروانی میباشد. بنابراین پایداری این شیروانیها اهمیت زیادی دارد. در طول سالیان بسیار، بیش از 2300 زمینلغزش در ایران کنونی ثبت شده است، که تقریبا همهی آنها در مناطق کوهستانی بودهاند. تصویر زیر پراکندگی همهی زمینلغزشهای ایران را نشان میدهد.
شکل 1: پراکندگی زمینلغزشهای ایران
بزرگترین زمینلغزش ایران و به نوعی بزرگترین زمینلغزش جهان، زمینلغزش سیمره نام دارد که در مرز استان ایلام و لرستان و میان دو شهر پلدختر و دره شهر واقع شده است. شکل زیر موقعیت این زمینلغزش را نشان میدهد.
شکل 2: موقعیت زمینلغزش سیمره
کلیات زمین لغزشها
حرکت و جابهجایی بخشی از مواد دامنه در امتداد یک سطح گسیختگی مشخص را لغزش مینامند. اصطلاح زمینلغزش عبارت است از کلیهی حرکات تودهای در شیبها که شامل افتادن سنگ، واژگونی، جریان خاک و شن نیز میشود. یک زمینلغزش از بخشهای مختلفی تشکیل شده است. شکل زیر نشاندهندهی این بخشها میباشند. همانطوری که در شکلهای زیر مشخص است، هر بخش زمینلغزش نامگذاری شده است. این بخشهای نامگذاری شده بهترتیب در جداول زیر توضیح داده خواهند شد.
شکل 3: شکل پلان و مقطع زمینلغزشها؛ الف) قسمتهای مختلف زمینلغزش، ب) ابعاد هندسی زمینلغزش
جدول 1: تعریف قسمتهای مختلف زمینلغزش
ردیف |
نام |
تعریف |
1 |
تاج |
مواد دستنخورده بالای بیرونزدگی اصلی (2) |
2 |
بیرونزدگی اصلی |
سطح شیبدار روی زمین برجا در بخش فوقانی زمینلغزش که در اثر حرکت مواد لغزیده (بخش 13، ناحیهی نقطهچین) روی مواد برجا بهوجود آمده است، بیرونزدگی اصلی قسمت قابل مشاهدهی سطحلغزش است. |
3 |
رأس |
بالاترین نقطهی محل تماس مواد لغزیده (13) و بیرونزدگی اصلی (2) |
4 |
خطالراس |
محل تماس مواد لغزیده (13) و بیرونزدگی اصلی (2) |
5 |
بیرونزدگی ثانویه |
سطح شیبداری که روی مواد لغزیده قرار گرفته و در اثر جابهجاییهای نامتقارن مواد این بخش بهوجود آمده است. |
6 |
بدنهی اصلی |
بخشی از مواد لغزیده که روی سطح لغزش قرار گرفته و به بیرونزدگی اصلی (2) و پنجهی سطح لغزش (11) محدود میشود. |
7 |
پایه |
بخشی از مواد لغزیده که از پنجهی سطح لغزش (11) عبور کرده و روی زمین طبیعی (20) قرار گرفته است. |
8 |
نوک |
نقطهای روی پنجه (9) که بیشترین فاصله را با راس (3) دارد. |
9 |
پنجه |
بخشی از زمینلغزش که دارای بیشترین فاصله از بیرونزدگی اصلی (2) است. این بخش غالبا منطبق بر حاشیة پایینی منحنی شکل مواد لغزیده میباشد. |
10 |
سطح لغزش |
سطحی که مرز زیرین مواد لغزیده (13) را تشکیل داده و زیر سطح اولیهی زمین (20) قرار میگیرد؛ حالت ایدهآلی از این سطح که برای تحلیل پایداریها استفاده میشود، “سطح لغزش” نامیده میشود. |
11 |
پاشنهی سطح لغزش |
محل تقاطع بین حاشیهی پایینی سطح لغزش (10) و سطح اولیهی زمین (20) که غالبا در اثر زمینلغزش مدفون شده است. |
12 |
سطح جدایش |
بخشی از سطح اولیهی زمین (20) که پایهی (7) زمینلغزش روی آن قرار گرفته است. |
13 |
مواد لغزیده |
موادی که در اثر حرکات ناشی از زمینلغزش از موقعیت اصلی خود جابهجا شدهاند، این مواد در شکل 6-3 (الف) بهصورت نقطهچین مشخص شدهاند و شامل تودهی تخلیه (17) و انباشت (18) میباشند. |
14 |
ناحیهی تخلیه |
سطحی از زمینلغزش که در آن مواد لغزیده (13) زیر سطح اولیهی زمین (20) قرار میگیرند. |
15 |
ناحیهی انباشت |
سطحی از زمینلغزش که در آن مواد لغزیده (13) بالای سطح اولیهی زمین (20) قرار میگیرند. |
16 |
فضای تخلیه |
فضایی که بین بیرونزدگی اصلی (2)، مواد تخلیه شده (14) و سطح اولیهی زمین (20) محصور شده است. |
17 |
تودهی تخلیه شده |
حجمی از مواد لغزیده (13) که بالای سطح لغزش (10) و زیر سطح اولیهی زمین (20) واقع شده است. |
18 |
تودهی انباشت شده |
حجمی از مواد لغزیده (13) که بالای سطح لغزش (10) قرار میگیرد. |
19 |
جناحین |
مواد برجای موجود در دو طرف سطح لغزش (10)؛ برای توصیف جناحین بهتر است امتداد خط واصل بین هر جناح و راس (3) با استفاده از قطبنمای زمینشناسی برداشت و ارائه گردد. اگر از اصطلاحات “جناح چپ” و “جناح راست” استفاده شده باشد، باید جناحین با دید از تاج توجیه شوند. |
20 |
سطح اولیهی زمین |
سطح شیروانی قبل از وقوع لغزش |
جدول 2: تعریف ابعاد هندسی زمینلغزش
ردیف |
نام |
تعریف |
1 |
عرض تودهی لغزیده |
بیشترین پهنای تودهی لغزیده در راستای عمود بر طول آن |
2 |
عرض سطح لغزش |
بیشترین فاصله بین جناحین زمینلغزش در راستای عمود بر طول سطح لغزش |
3 |
طول تودهی لغزیده |
کمترین فاصله بین راس تا نوک زمینلغزش |
4 |
طول سطح لغزش |
کمترین فاصله بین پنجهی سطح لغزش تا تاج |
5 |
عمق تودهی لغزیده |
بیشترین عمق سطح لغزش در زیر سطح اولیهی زمین که در راستای عمود بر صفحهی عبوری از عرض و طول تودهی لغزیده اندازهگیری میشود. |
6 |
عمق سطح لغزش |
بیشترین عمق سطح لغزش در زیر سطح اولیهی زمین که در راستای عمود بر صفحهی عبوری از عرض و طول سطح لغزش اندازهگیری میشود. |
7 |
طول لغزش کلی |
بیشترین فاصله بین تاج تا نوک زمینلغزش |
8 |
طول خط مرکزی زمینلغزش |
طول افقی پارهخطی که تاج و نوک زمینلغزش را به یکدیگر وصل کرده و از حاشیههای جانبی سطح لغزش و مواد لغزیده فاصلهی یکسانی داشته باشد. |
زمینلغزش ممکن است در مناطق مسکونیای که در پایه یا دامنةپهی کوهها واقع شدهاند، رخ دهد. در صورت وقوع زمینلغزش در چنین مناطقی، بسته به میزان حجم مواد جابهجا شده، میتواند تلفات زیاد تا کمی را برجای گذارد. از نظر تلفات جانی، زمینلغزش در رتبهی ششم پر تلفاتترین بلاهای طبیعی در قرن بیستم بعد از سیل، زلزله، چرخهی استوایی، سونامی و آتشفشان قرار گرفته است.
وقوع یک زمینلغزش علاوهبر اینکه ممکن است تلفات انسانی زیادی را در پی داشته باشد، موجب وارد آمدن خسارات زیادی در زمینهی اقتصادی نیز میشود. تبعات مالی و خسارات اقتصادی، ناشی از وقوع یک زمینلغزش به دو بخش هزینههای مستقیم مانند؛ جمعآوری تودهی لغزیده شده، ساخت مجدد منازل مسکونی، هزینههای مربوط به بازسازی راهها و هزینههای غیر مستقیم مانند؛ مختل شدن عبور و مرور، ایجاد مسیرهای جایگزین، کاهش درآمدهای مالیاتی در اثر نزول ارزش زمینهای همجوار تقسیم شوند.
عوامل ایجاد زمینلغزش
به طورکلی دلایل وقوع زمینلغزش را میتوان به سه دسته کلی عوامل زمینشناسی، عوامل ریختشناسی و عوامل انسانی دسته بندی نمود که در زیر تقسیمبندی مربوط به هر دسته ذکر شده است:
1. عوامل زمینشناسی
الف) وجود مواد حساس یا ضعیف
ب) وجود مواد هوازده
ج) حضور مواد برشیافته، درزه دار یا ترکخورده
د ناپیوستگی با جهتیافتگی مخالف (لایهبندی، شیستوزیته، گسل، سطوح تماس و…)
و) تفاوت در نفوذپذیری و یا سختی مواد.
عوامل زمینشناسی فوق الذکر را میتوان در دو قالب زیر تشریح کرد:
1-1. شیب و ارتفاع دامنه
مهمترین عامل در حرکت یک ذره بر روی یک سطح شیبدار نیروی گرانش است. نقش این نیرو زمانی آشکار میگردد که مؤلفه وزن به دو مؤلفه تجزیه گردد. وظیفه مؤلفه عمودی، نگاه داشتن جسم روی سطح شیبدار و عملکرد مؤلفه مماسی، بر هم زدن تعادل و حرکت آن به سمت پایین است.
شکل 4: نمایی طرح گونه از تجزیه نیروها در یک لغزش نمونه
بر اثر افزایش شیب و ارتفاع، نیروهای رانشی افزایش مییابند. این نیروها ممکن است حاصل عوامل زیر باشند:
- افرایش ارتفاع بر اثر خاکریزی
- کاهش ارتفاع بر اثر خاکبرداری
- فرسایش یا قرار دادن سکو در پای دامنه
- تغییر شیب و ارتفاع بر اثر نیروهای زمینساختی
افزایش ارتفاع دامنه توسط خاکریزی بر روی دامنهها یا حفاری پاشنه آن و همچنین افزایش شیب دامنه که ممکن است به طور طبیعی (فرسایش) یا مصنوعی (حفاری) ایجاد شود، بر ناپایداری میافزاید. تغییر شیب و ارتفاع ممکن است بر اثر نیروهای زمینساختی نیز حادث شود.
2-1. ساخت و جنس زمینشناسی
ساختهای زمینشناختی نامناسب چون چینخوردگی و گسلش از عوامل ناپایداری دامنههاست. اگر در یک توالی از سنگهای رسوبی شیبدار، لایهها به سمت داخل شیب داشته باشند، دامنه پایدارتر از حالتی است که شیب لایهها به سمت خارج دامنه است.
درحالت اول، گسیختگی احتمالی با توجه به مقاومت سنگ، یکپارچه انجام میشود. در واقع در این حالت جنس سنگ نقش مؤثری در پایداری دامنه دارد. در صورتی که در حالت دوم، عامل مؤثر در ناپایداری، مقاومت برشی سطوح لایهبندی یا گسیختگیهاست و مقاومت سنگ یکپارچه در آن نقشی ندارد.
در مورد تأیید جنس زمینشناسی نیز باید گفت که برخی مواد استعداد بیشتری برای ناپایدارسازی دامنه دارند. واحدهای مستعد لغزش عبارتند از: رسوبات کواترنری، خاکهای برجا، لسها و سنگهایی چون شیل و مارن. همچنین وجود یک لایه رسی در هر شرایطی عامل ناپایداری است.
شکل 5: رابطه ساختمانهای زمینشناسی و ناپایداری دامنه؛ بالا سمت راست: در مناطقی که شیب لایهبندی مخالف شیب دامنه یا بخش حفاری شده است پایداری بیشتر میباشد. بالا سمت چپ: وجود درزهها در سنگ باعث شده است که حتی در جاهایی که شیب لایههای به سمت داخل دامنه است نیز حرکات دامنهای وجود داشته باشد. پایین: در رسوبات جوان چینخورده، گاه لغزشهایی به وقوع میپیوندد که ممکن است خود باعث چین خوردگیها یا ایجاد گسلها شوند. این نوع حرکات دامنهای را که دارای منشأ ثقلی و نه زمین ساختی است میتوان در مقیاسهای عظیم در سنگهای رسوبی سازند گچساران که از خمیرسانی بالایی برخوردارند مشاهده نمود.
2. عوامل ریخت شناسی
- بالا آمدگی ناشی از فعالیتهای تکتونیکی یا آتشفشانی
- حذف فشار سربار ناشی از ذوب یخچالها
- فرسایش رودخانهای، موجی یا یخچالی در پنجه دامنه یا حاشیههای کناری آن
- فرسایش زیرزمینی (انحلال،جوشش)
- بارگذاری رسوبی بر روی دامنه یا بالای آن
- حذف پوشش گیاهی (آتش سوزی،خشکسالی)
- ذوب شدن برفها
- هوازدگی ناشی از یخ زدن-ذوب شدن
- هوازدگی ناشی از انقباض-انبساط
عوامل ریختشناسی ذکر شده را میتوان در چند مورد زیر تحلیل کرد:
1-2. بارش باران
بارش باران به صورت مداوم و طولانی یا کوتاه مدت و شدید، مهمترین عامل اقلیمی ایجاد کننده زمین لغزشهاست.
2-2. درجه حرارت و تغییرات آن
الف- عمل یخبندان گوهای در داخل توده سنگها در مناطق بسیار سرد کوهستانی که موجب سقوط سنگها میشود.
ب- یخبندان و ذوب بهاری که موجب خزشهای سطحی در پوشش خاکی زمینهای شیبدار میشود. این پدیده در مناطقی با درجه حرارت پائین و عمق نفوذ یخبندان زیاد، اهمیت بیشتری دارد.
ج- وجود نهشتههای سولیفلوکسیون، که در نهشتههای زمینشناسی موجود کشور به آنها اشاره شده است. در اینجا باید به اثرات کلی هوازدگی ناشی از عوامل اقلیمی بارش و تغییرات درجه حرارت اشاره نمود. این اثرات به شکل هوازدگی و خردشدگی سنگها و ایجاد پوشش خاکی به ضخامتهای مختلف میباشند. این اثرات در مناطق گرم و مرطوب بیشتر و در مناطق خشک کمتر است. به عنوان مثال پوشش خاکی و هوازده سازند شمشک، در شمال به بیش از 5 متر نیز میرسد در حالی که پوشش خاکی همین سازند، در مناطق مرکزی ایران اکثراً ناچیز است.
3-2. آب زیرزمینی
آب زیرزمینی یکی از مهمترین عوامل تسریع کننده حرکات دامنه هاست. افزایش آب به معنای افزایش وزن دامنه یا چگالی ظاهری آن است که خود میتواند نقشی منفی در پایداری شیب داشته باشد. آب زیرزمینی نیروهای مقاوم را در طول سطح گسیختگی کاهش داده و نیروهای رانشی را در درزهها و شکافها افزایش میدهد.
به طور کلی فشار آب منفذی باعث کاهش تنش عمودی مؤثر بر سطح گسیختگی شده، یا به عبارت دیگر باعث کاهش مقاومت برشی مواد دامنه میگردد. در سنگهای درز و شکاف دار، عامل ناپایداری نه مقدار آب بلکه میزان فشار آن است؛ از این رو مقدار کمی آب موجود در یک درزه قائم میتواند فشار رانشی زیادی ایجاد کند. در خاکها نیز فشار آب، نقش مهمتری در مقایسه با مقدار آب دارد. از این رو گسیختگیها و حرکات بعد از بارندگی شدید را نباید محصول عمل لغزندهکنندگی آب دانست بلکه باید علت را بیشتر به دلیل بالا رفتن فشار آب منفذی دانست.
4-2. لرزه خیری
در ایران و بسیاری از نقاط دیگر جهان، فاجعه آمیزترین و دلخراش ترین زمین لغزشها با زلزلههای شدید تحریک و آغاز میشوند. زمین لغزشهای تحریک شده توسط زلزله، علاوه بر ایجاد تلفات و خسارات مستقیم، از طریق وارد ساختن خسارت به شریانهای حیاتی به ویژه راههای ارتباطی و خطوط برق و ایجاد تأخیر در امدادرسانی میتوانند تلفات و خسارات ناشی از زلزله را نیز شدیداً افزایش دهند.
تأثیر زلزله بر ناپایداری شیبها تنها به اعمال نیروهای اینرسی اضافی در توده سنگ خلاصه نمیشود. از آثار مهم دیگر زلزله میتوان به تغییرات مقاومت مصالح (عمدتاً کاهش) حین بارگذاری زلزله و افزایش فشارهای متعدد اشاره نمود. همچنین وجود فعالیتهای زمینساختی و گسل خوردگیهای ناشی از زلزله در دراز مدت در یک منطقه، شرایط را برای ایجاد شکستگیهای عمومی و کاهش مقاومت و افزایش مقدار آب که خود موجب ایجاد ناپایداری شیبها میشود فراهم میسازد. وقوع یک زلزله شدید نه تنها زمینلغزشهای زیادی را به طور همزمان تحریک میکند بلکه تا سالها بعد نیز اثر خود را به صورت افزایش تعداد زمین لغزشها در منطقه بر جای میگذارد.
5-2. رفتار پوشش گیاهی در پایداری دامنهها
آنچه امروزه در مورد نقش مؤثر این فاکتور در پایداری دامنهها به اثبات رسیده، افزایش فوقالعاده تعداد زمین لغزشهای عمیق و کم عمق، پس از گذشت دورهای چند ساله از قطع پوشش درختی به ویژه در مناطقی است که از نظر جنس نهشتههای زمینشناسی حساس هستند.
مطالعات انجام شده در نقاط مختلف جهان نشان میدهد چگونه پوشش گیاهی چوبی، به ویژه درختان، اثرات مکانیکی و هیدرولوژیکی مثبت در پایداری دامنهها، اعمال میکنند. به طور کلی اثر پوشش گیاهی بر پایداری دامنهها را میتوان بوسیله نقش آن در افزایش مقاومت مصالح دامنه و کنترل محتوای تودههای خاکی به صورت زیر بیان کرد:
الف) اثرات هیدرولوژیکی: پوشش گیاهی میزان آب نفوذی به دامنهها، ناشی از بارندگی را کاهش داده و موجب پایین بردن تراز آب زیرزمینی و کاهش درصد رطوبت خاک در بالای تراز آب زیرزمینی میگردد.
ب) اثرات مکانیکی: ریشههای گیاهان به طریق مشابه با مسلح نمودن بتن، خاک را مسلح مینماید.
3. عوامل انسانی
- حفاری بر روی دامنه یا پنجه آن
- بارگذاری بر روی دامنه یا بالای آن
- افت سطح آب زیرزمینی
- قطع درختان جنگلی
- آبیاری
- معدنکاری
- نوسانات لرزهای مصنوعی
- نشت آب از تاسیسات
انواع حرکات دامنهای
1. ریزش
ریزشها حرکات دامنهای در دامنههای پر شیب هستند که یک توده منفصل از مواد، صرفه نظر از اندازه خود از دامنه جدا شده و به صورت حرکت در هوا، غلتیدن یا جهش بر روی دامنه به سمت پایین دامنه حرکت میکند. ریزش بیشتر در دامنههای قائم یا نزدیک به قائم انجام میشود. سرعت حرکت ذرات ریزشی ممکن است زیاد تا بسیار زیاد، اندازه آنها متفاوت و جنسشان سنگ یا خاک باشد.
راپ و هات چینسون، ریزشها را به دو دسته اصلی تقسیم میکنند:
- سقوط مواد سنگی و یا خاکی که در طی آن مواد از توده سنگ اصلی جدا میشوند.
- سقوط تخته سنگهایی که قبلا از پرتگاه جدا گردیده و بر آن جای گرفتهاند.
شکل 6: تاثیر شیب در نوع حرکت مواد ریزشی بر روی دامنه
2. واژگونی
واژگونی هنگامی اتفاق میافتد که یک گسیختگی کششی ناشی از گوه یخی، گیاهی یا سایر عوامل ناپایداری، سبب چرخش مواد حول یک نقطه شود. در اثر چرخش مواد امتداد نیروی ثقل جسم از سطح مقطع آن خارج شده و سبب واژگونی جسم میشود.
در صورتی که شیب دامنه مناسب باشد قطعات سنگ پس از واژگونی ممکن است حرکت خود را به صورت ریزش یا لغزش بر روی دامنه ادامه دهند. لغزش عمدتاً در بلوکهای سنگی اتفاق میافتد و طبق طبقهبندی وارنز به ندرت در خاکها و واریزه نیز دیده میشود.
دو نوع واژگونی در مواد سنگی قابل تشخیص میباشد:
الف) واژگونی در بلوکهای سنگی درزهدار:
این واژگونی در نتیجه گسیختگیهایی که از قبل در بدنه توده سنگی وجود داشتهاند اتفاق میافتد اکثر واژگونیها در این دسته قرار گرفته و به دو صورت ساده یا متوالی اتفاق میافتند.
شکل 7: انواع واژگونی در بلوکهای سنگی درزهدار
ب) واژگونی ایجاد شده در نتیجه شکستگیهای کششی حاصل از زیرشویی:
زیرشویی مواد باعث ایجاد شکستگی کششی در پشت توده شده و منجر به واژگونی توده شود. این پدیده در صخرههای دریایی یا در دیواره سنگی کناره رودخانهها در مناطق کوهستانی که در معرض زیرشویی قرار دارند اتفاق میافتد.
شکل 8: واژگونی حاصل از زیرشویی دامنه
3. جریان
جریانها حرکات دامنهای هستند که ویژگی مکانیکی مواد دامنه سبب میشود که به عنوان یک جریان چسبناک پلاستیکی یا یک جریان واقعی رفتار کنند. جریانها ممکن است با سرعتهای متفاوت از حالت تند تا آهسته با محتوای رطوبت مختلف ازحالت خشک تا اشباع تغییر کنند. بعضی از حرکات دامنهای نظیر خزش، یخسار سنگی، بهمن واریزهای، روانه گلی، جریان ماسه، جریان خشک، روانه بلوکی، جریانهای گلآلود و جریان بلوکی از جمله انواع جریان میباشند.
سرعت حرکت در یک جریان به مقدار محتوای آب جریان، شیب دامنه، نوع مواد درگیر و شرایط آب و هوایی وابسته است.
بهمن واریزهای به حرکت سریع مواد سنگی و خاکی اطلاق میشود که طی آن مصالح در امتداد یک سطح سنگی مشخص یا نامشخص به پایین حرکت میکنند. گسیختگی در این نوع حرکت آنی و غیر قابل پیش بینی میباشد و از ویژگیهای زمینهای کوهستانی پرشیب و از جنس خاکهای برجا یا سنگهای به شدت شکافدار است. علل اصلی بهمن واریزهای عبارت است از: نیروهای آب نشتی زیاد، بارندگی شدید، ذوب برفها، لغزش برفها، زمینلرزه، خزش و تسلیم تدریجی لایههای سنگی.
جریان خشک به حرکت ناگهانی توده سنگ که با سرعت زیاد به سمت پایین دامنه حرکت میکند گفته میشود. این حرکت در دامنههای پرشیب و مرتفع پوشیده از تودههای سنگی درزهدار که توده سنگ در اثر گسیختگی بخشهای پایین ناپایدار شده است اتفاق میافتد.
روانه گلی تودهای از خاک اشباع میباشد که به صورت یک سیال غلیظ حرکت میکند. این جریانها عمدتاً بعداز بارندگیهای شدید در درهها و مناطق مستعد شروع به حرکت کرده و در مسیر حرکت خود با کندن و تخریب مواد بستر، غلیظ تر شده و قدرت تخریبشان افزایش مییابد.
4. گسترش جانبی
در این نوع حرکت یک لایه ضعیف در زیر لایههای مقاوم سطحی قرار گرفته و با حرکت به سمت بیرون، مواد روی خود را حمل و سبب ایجاد ترکهای کشش در مواد رویی میشود. جهت حرکت غالب در این نوع از حرکات تودهای تقریباً افقی میباشد.
شکل 9: نحوه حرکت مواد در گسترش جانبی
در صورتی که زون ضعیف زیرین ضخیم باشد قسمت عقب بلوکها ممکن است به داخل زون ضعیف فرو رفته و به این ترتیب به سمت عقب کج شوند.
شکل 10: ترکهای کششی حاصل از گسترش جانبی
5. لغزش
لغزشها دستهای از حرکات دامنهای میباشند که مواد در امتداد یک سطح گسیختگی یا یک زون گسیختگی مشخص بر روی دامنه لغزیده و به سمت پایین حرکت میکنند. بر اساس شکل سطح گسیختگی لغزشها به دو دسته لغزشهای چرخشی و لغزشهای صفحهای (انتقالی) تقسیم میشوند.
حرکت نسبتاً آرام مواد چسبنده خاکی، سنگی یا ترکیبی از مواد خاکی سنگی در طول یک سطح گسیختگی مشخصاً قوسی شکل را لغزش چرخشی میگویند.
شکل 11: لغزش چرخشی در مواد چسبنده
لغزشهای چرخشی بر حسب مواد جابجا شده به اسلامپهای خاکی، سنگی و واریزهای تقسیم میشوند و بر اساس شکل و تعداد سطح لغزش به لغزشهای چرخشی ساده، مکرر و متوالی تقسیم میشوند.
شکل 12: لغزش چرخشی ساده
شکل 13: لغزش چرخشی مکرر
شکل 14: لغزش چرخشی متوالی
حرکت آهسته تا نسبتاً سریع بلوکهای سنگی یا خاکی در طول سطوح گسیختگی مشخصاً صفحهای شکل را لغزش انتقالی گویند. وجود ناپیوستگیهای ساختاری مانند سطوح لایه بندی، گسل، درزه و فولیاسیون با جهت یافتگی مناسب از جمله عوامل اصلی بروز این نوع لغزش میباشند.
این نوع لغزش انواع مختلفی دارد که از جمله آنها لغزش یک یا چند واحد سنگی در امتداد یک یا چند سطح مستوی، سر خوردن یک قطعه کوچک یا ورقهای از سنگ بر روی دامنه، لغزش توده عظیمی از سنگ و لغزش گوهای در امتداد فصل مشترک دو صفحه متقاطع میباشد.
شکل 15: نمایی طرح گونه برای توصیف اجزا و ابعاد لغزش